در پيشاني ايوان با خط ثلث جلي زرد رنگ روي زمينه لاجوردي نوشته شده في ايام دولة السلطان الاعظم و الخاقان المعظم مالک الرقاب و الامم مولي ملوک العرب و العجم شاه سلطان حسين ميرزا بايقرا بهادر خلد الله تعالي ملکه. کاتب آن محمدرضا امامي مي‏باشد که در زمان صفويه زندگي مي‏کرده، ظاهرا کتيبه زمان اميرعلي شير خراب شده بود و در زمان شاه سليمان صفوي تعمير شده است [ صفحه 204] ولي نام سلطان حسين ميرزا حفظ کرده‏اند، در ميان کتيبه کلمه ابوزي مفهوم نيست و شايد ابوالغازي باشد که در کتيبه‏هاي سابق زياد ديده مي‏شود. در حاشيه ايوان کتيبه‏اي به خط ثلث سفيد رنگ سوره مبارکه کهيعص نوشته شده و اين هم به خط محمدرضاي امامي مي‏باشد و در کنار خط ثلث سوره مبارکه يس را به خط کوفي نوشته‏اند، ما در سابق متذکر شديم که در زمان شاه سليمان صفوي زلزله‏اي در مشهد واقع شد که به اماکن متبرکه آسيب رسيد و ظاهرا به اين ايوان هم آسيب رسيده و بعد تعمير گرديده است. در قسمت جنوبي ايوان محراب مانندي ساخته شده و در آن روي خشت‏هاي طلا قصيده‏اي مکتوب است که به نظر خوانندگان محترم مي‏رسانيم. حبذ از اين منظر عالي که فردوس برين‏ بر در صحنش چو زائر از صداقت جبهه سا است‏ آسمان زين آستان فيض سعادت مي‏برد و از فضايش عالم انوار در کسب ضيا است‏ چشم انجم روشن از گرد و غبار درگهش‏ ديده‏ي سياه را مانند ثابت توتياست‏ شهر ياران را از اين ايوان کيوان روز و شب‏ ديده اميد چون کشکول در دست گداست‏ ماه را از مهر مي‏بخشد ضيا آئينه‏اش‏ شکل خورشيدي عيان اينجا زهر خشت طلاست‏ رسته از صحن جنان گلدسته‏اي زرين مهر آشيان مرغ آمين است يا دست دعاست‏ يا فروزان مشعل نوري است در دست زمين‏ کز فروغ آن منور تا ابد صحن سماست‏ [ صفحه 205] جان فداي روضه‏اي کز فضل رب العالمين‏ مغفرت در جستجوي و معصيت در دست و پاست‏ فيض رحمت بين کز اندک اشک در يکطرفه عين‏ رستن گلهاي عفو از تخم عصيان جابه جاست‏ کرد تجديد بنا اين جا سکندر طالعي‏ کز غلامان در سلطان علي موسي الرضاست‏ کلب درگاه اميرالمؤمنين نادر قلي‏ آن که در هر کار اميدش به توفيق خداست‏ والي ملک خراسان آن که از اخلاص و صدق‏ نيت صافش بحق از روز اول آشناست‏ ديد تا فيض نظر از ساقي کوثر مدام‏ بر کفش مانند نرگس متصل جام طلاست‏ هم زيمن فيض او اندر جهان افشار را بر تمام خلق ايران تا قيامت فخرهاست‏ چون ز دست جود او اين جا به مصرف مي‏رسد اين طلا را هر که دست افشار مي‏گويد رواست‏ تاج‏بخش عرصه عالم که از شمشير او فتنه و آشوب‏ها پنهان به کنج انزواست‏ آن که از چنين جبين و قهرمان صولتش‏ راي هند و قيصر و خاقان به محنت مبتلاست‏ کشگر او را خطاب از غيب شد اصحاب دين‏ در حقيقت حامي شرع مبين مصطفي است‏ شحنه عالم در آن ملکي که شبگيري کند دزد را رنگي نباشد گر همه دزد حناست‏ [ صفحه 206] از قزلباشي علم تا کشته شخصي همتش‏ صفه و گلدسته و صحن و مقدس زو طلاست‏ شد به توفيق خدا ايوان و گلدسته تمام‏ باد باقي تا اثر از گردش دوران به پاست‏ از زبان کعبه گفتم بهر تاريخش نديم‏ دمبدم زان صفه و ايوان هويدا صد صفاست‏ در آخر قصيده فوق نوشته شده: کتبه محمد علي بن سليمان الرضوي غفر ذنوبهما في شهور سنة خمس و اربعين و مائة و الف، و در زير آن به خط نستعليق ريز نوشته شده است کتيبه ثلث و نستعليق که در اين ايوان زرنشان عالي به خط اين بنده عاصي محمد علي رضوي است کار آن بيد اهتمام محمد طاهر ولد استاد مسيح شيرازي به اتمام رسيد 1146. در سمت جنوب ايوان کتيبه‏اي هست که در آن نوشته شده در عهد دولت اعلي حضرت قدر قدرت همايون شاهنشاه جمجماه گيتي ستان دارا دربان سکندرنشان سيد سلاطين زمان المؤيد عندالله الملک المنان السلطان بن السلطان ناصرالدين شاه قاجار خلد الله ملکه. به فرمان فرمائي جناب جلالت و شوکت و ابهت نصاب امير الامراء العظام وزير دربار همايوني و حکمران مملکت خراسان ظهيرالدولة العلية محمد ناصرخان قاجار ايشيک آقاسي باشي ايوان اعلا به اتمام رسيد. در اين ايوان چهار غرقه کوچک فوقاني واقع است و بالاي آنها تا زير طاق مقرنس کتيبه‏اي است به خط ثلث جلي بر روي طلا و متن لاجوردي که مرقوم شده: بسم الله الرحمن الرحيم: الحمد الله رب العالمين و الصلوة علي خير خلقه محمد و آله الطاهرين و سلم تسليما کثيرا. روي عن الصادق جعفر عن آبائه عليهم‏السلام عن اميرالمؤمنين علي قال، قال رسول الله صلي الله عليه و آله ستدفن بضعة مني بارض خراسان لا يزورها مؤمن الا وجب الله عزوجل له الجنة و حرم جسده علي النار. [ صفحه 207] قال علي بن موسي الرضا عليه التحية و الثناء من زارني علي بعد داري و مزاري اتيته يوم القيامة في ثلاث مواطن حتي اخلصه من اهوالها، اذا تطايرت الکتب يمينا و شمالا و عند الصراط و عند الميزان. قال النبي صلي الله عليه و آله لعلي عليه‏السلام يا ابالحسن جعل الله قبرک و قبر ولدک بقاعا من بقاع الجنة و عرصة من عرصاتها. در قسمتي از اين ايوان نوشته شده الهي قلبي محجوب و نفسي معيوب و عقلي مغلوب و هوائي غالب، و طاعتي قليل و معصيتي کثير و لساني مقر بالذنوب، فکيف حيلتي يا ستار العيوب و يا علام الغيوب. از حضرت صادق عليه‏السلام روايت شده که اميرالمؤمنين سلام الله عليه فرمودند از رسول خدا شنيدم مي‏فرمود: به زودي پاره‏اي از تن من در خراسان دفن خواهد شد، هر مؤمني او را زيارت کند خداوند او را داخل بهشت مي‏کند و بدنش را بر آتش دوزخ حرام مي‏گرداند. امام رضا عليه‏السلام فرمود: هر کس مرا در غربت زيارت کند، روز قيامت در سه جا به فرياد او خواهم رسيد و او را از مشکلات نجات خواهم داد نخست هنگام عرض نامه اعمال که از راست و چپ مردم فرو ريخته مي‏شوند دوم هنگام عبور از صراط و سوم هنگام سنجش اعمال. رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه‏السلام فرمودند: اي ابوالحسن خداوند قبر تو و فرزندانت را از بقاع و عرصات بهشت قرار داده است. بار خدايا بر دلم پرده‏ي افکنده شده که مانع از ديدن حقايق است، نفسم معيوب مي‏باشد و توانائي خود را از دست داده است، خداوندا عقلم مغلوب و هواي نفس بر آن چيره شده است. بار خدايا طاعتم اندک و گناهم زياد است بار خدايا با زبان خود به گناه و نافرماني اقرار مي‏کنم پس چاره من چيست اي کسي که عيب‏ها را مي‏پوشاني و نهانها را مي‏داني. در بالاي ازاره ايوان با خط نستعليق نوشته شده: بسند معتبر از حضت رسول [ صفحه 208] منقول است که فرمودند: و زود باشد که پاره تن من در زمين خراسان مدفون گردد، هيچ اندوهناکي او را زيارت نکند مگر اين که حق تعالي بهشت را از براي او واجب گرداند و بدنش را بر آتش جهنم حرام نمايد. در حديث معتبر ديگر فرمودند: پاره‏ي از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر غمناکي که او را زيارت کند الله حق تعالي غمش را زايل گرداند. بسند معتبر منقول است که حضرت اميرالمؤمنين فرموده: که زود باشد مردي از فرزندان من به زهر کشته شود و در زمين خراسان به ظلم و عدوان که نام او نام من باشد و نام پدرش نام موسي بن عمران، هر که او را در غريبي زيارت کند گناهان گذشته و آينده او را حق تعالي بيامرزد هر چند مثل عدد ستاره‏هاي آسمان و قطره‏هاي باران و برگ درختان باشد.