اين ايوان که به ايوان زير ساعت هم معروف مي‏باشد از بناهاي شاه عباس صفوي مي‏باشد که هنگام توسعه صحن مقدس ساخته شده است، ابعاد اي سر در به اين قرار است: عرض 90 / 6 متر ارتفاع 10 / 24 متر مي‏باشد، تمام ايوان با کاشيهاي معرق پوشيده شده و زير طاق مقرنس‏کاري گرديده و با خطوط ثلث زيبائي کتيبه‏ها نوشته شده است که از جمله خط هنرمند مشهور عصر صفوي عليرضا عباسي در اين جا ديده مي‏شود. آقاي اعتضادپور در نامه آستان قدي نوشته‏اند: در اثر گذشت زمان و بمباران سال 1330 قمري که خرابي‏هائي در پي داشت اغلب خشتهاي آن افتاده و به شکلي نامأنوس جلوه داشت. چون در اثر وضع آشفته‏اي که در آستان قدس پيش آمده بود براي انجام تعميرات لازم، بودجه نداشت، اين وضع تأثر انگيز نا مدتي ادامه داشت، در اواخر سال 1339 قمري حاج محمدعلي تاجر ممقاني که يکي از خدام کشيک چهارم آستان مقدس بود با [ صفحه 209] خلوص نيت مبالغي وجه نقد در اختيار مرحوم ميرزا عبدالله طاهري متولي مسجد گوهرشاد قرار داد. از ايشان تعمير ايوان مورد بحث را تقاضا و جدا خواست که اين کار را محرمانه و بدون ذکر نام و نشان آن مرد خير انجام پذيرد و کسي از اسم باني تعمير مطلع نگردد، مرحوم طاهري نيز متقابلا استدعاي او را اجابت و سعي بليغ و اهتمام کافي در تعمير و کاشي‏کاري و مقرنس بندي طاق ايوان مذکور نمود و تا زنده بود کسي از باني تعمير اطلاعي نداشت. در وسط و پيشاني سر در نام مبارک حضرت ثامن‏الائمه عليه الاف التحيه را به شکلي که هم اکنون در سر در جلوه‏گر است با دو بيت از غزلي که منسوب به خواجه شيراز است بنويسند که فعلا چون مهر در سمت جنوب و شمال سر در نقش بسته است: قبر امام هشتم سلطان دين رضا از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش‏ امروز زنده‏ام بولاي تويا علي‏ فردا بروح پاک امامان گواه باش‏ اين خطوط به خط مرحوم ميرزا غلامحسين کيميا قلم کتيبه نويس آستان قدس است که به منصب مؤيد دفتري آستان مفتخر و از خوشنويسان نستعليق سالهاي اخير است که آثارش در رواقهاي مبراک به چشم مي‏خورد - پايان گفته‏هاي اعتضادپور. در پيشاني ايوان در قسمت بالاي طاق آيه شريفه آيةالکرسي توسط محمد حسين مشهدي با خط ثلث نوشته شده است و در حاشيه ايوان سوره مبارکه هل اتي علي الانسان با خط ثلث در زمينه لاجوردي در سال 1262 به خط محمد حسين مشهدي نوشته شده است و در پايان کتيبه آمده است: عمل کربلائي صفر علي کاشي‏پز. به سعي کهف الحاج و العمار حاج آقا جان معمار باشي بسعي خلاصة السادات و قدوة الاطياب الحاج ميرزا عبدالوهاب سر کار فيض آثار و در طرف راست ستون روي کاشي نوشته شده: اي دل غلام شاه جهان باش شاه باش‏ پيوسته در حمايت لطف الله باش‏ و در چپ نوشته شده: [ صفحه 210] قبر امام هشتم و سلطان دين رضا از جان ببوس بر در اين بارگاه باش‏ کتيبه‏اي خطوط در زير طاق به خط ثلث توسط عليرضا عباسي نوشته شده که از زيباترين خطوط در آستان قدس به شمار مي‏رود و در آن حديثي از صحيح بخاري و مسلم نقل شده که قالت عائشة: خرج رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ذات غداة عليه مرط مرجل من شعر أسود، فجاء الحسن فادخله ثم جاء الحسين فادخله ثم جاءت فاطمة فادخلها ثم جاء علي فادخله ثم قال: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل‏البيت و يطهرکم تطهيرا. في صيحيح مسسلم عن سعد بن ابي وقاص، قال لما نزل «فقل تعالواندع ابناءنا و ابناءکم» در اين جا دنبال حديث قطع شده و حديث ديگري نوشته شده که قال رسول الله صلي الله عليه و آله فاطمة بضعة مني من آذاها فقد اذاني و من آذاني فقل اذي الله و من اذي الله فقد کفر، صدق رسول الله صلي الله عليه و آله کتبه عليرضا العباسي. در قسمت بيروني ايوان در پيشاني آن آيه مبارکه نور نوشته شده و در وسط زير کتيبه نوشته شده است: «الامام ابوالحسن علي بن موسي الرضا» و در زير طاق کتيبه‏اي با خط ثلث زيبائي حديثي از جابر بن عبدالله انصاري به شرح زير نوشته شده است: عن جابر بن عبدالله الانصاري رضي الله عنه قال: لما نزل قوله تعالي: يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم، قلت يا رسول الله قد عرفنا الله و رسوله فمن اولي الامر الذين قرن الله طاعتک بطاعتهم، فقال صلي الله عليه و آله هم خلفائي يا جابر و ائمة المسلمين بعدي. اولهم علي بن ابي‏طالب: ثم الحسن ثم الحسين. ثم علي بن حسين ثم محمد بن علي المعروف في التوارة بالباقر السيد البار الأمين و ستدرکه يا جابر فاذا لقيته فاقرأه السلام مني، ثم الصادق جعفر بن محمد، ثم موسي بن جعفر، ثم علي بن موسي، ثم محمد بن علي، ثم علي بن محمد، ثم الحسن بن علي، ثم محد بن الحسن. عائشه گويد: يکي از روزها هنگام صبح رسول خدا صلي الله عليه و آله از خانه [ صفحه 211] بيرون شدند در حالي ردائي که بر دوش افکنده بودند، در اين هنگام حسن بر او وارد شدند رسول خدا او را در زير آن ردا جاي دادند و بعد حسين آمد او را هم جا دادند و بعد فاطمه و علي آمدند آنها را هم جاي دادند و سپس اين آيه شريفه نازل شد «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل‏بيت و يطهرکم تطهيرا». مسلم در صحيح خود نقل مي‏کند که سعد و قاص گفت هنگامي که اين آيه شريفه نازل شد «فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم» در اين جا دنباله حديث قطع شده و حديث اين چنين ادامه دارد: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: فاطمه پاره تن من مي‏باشد، هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر که مرا آزار دهد خداوند را آزار داده است و هر کس خداوند را آزار دهد کافر است. جابر بن عبدالله انصاري گويد: هنگامي که آيه شريفه «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم» فرود آمد، عرض کردم يا رسول الله ما خدا و رسول را شناختيم و از آنها اطاعت کرديم، اکنون بفرمائيد صاحبان امر چه کساني هستند تا آنها را هم بشناسيم و از آنها اطاعت کنيم. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: آنها خلفاي من هستند اي جابر که امامان مسلمانان بعد از من خواهند بود، اول آنها علي بن ابي‏طالب، بعد از آن حسن، حسين، علي و بعد محمد بن علي که در تورات به باقر معروف است، او سيد و امين و نيکوکار و مهربان مي‏باشد، اي جابر تو او را درک مي‏کني و سلام او را به او برسان، بعد از آن جعفر بن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، حسن بن علي، و محمد بن حسن. اين کتيبه در سال 1340 قمري تعمير شده و در آن نام طاهر رضوي ذکر گرديده است، و مرحوم ميرزا طاهر رضوي صنيع‏التوليه يکي از هنرمندان متدين و ساعت‏ساز آستان ساز قدس رضوي بوده که خط نسخ و ثلث را خوب مي‏نوشته است. در داخل ايوان طرف دست راست از بست بالا بالاي ازار سنگي نسب شده که در آن نوشته شده: لمثل هذا فليعمل العاملون در عهد دولت جاويد مدت بندگان [ صفحه 212] اعلي حضرت اقدس شاهنشاه اسلاميان پناه السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان السلطان مظفرالدين شاه قاجار خلد الله ملکه. اوان صدرات حضرت مستطاب اجل امجد اشرف اعظم اکرم ميرزا علي اصغرخان صدر اعظم مد ظله العالي اين چاکر دربار معدلت و حاجب آستان قدس سرکار فيض آثار محمدرضا صديق‏الدوله متولي باشي بر حسب امر قدر قدرت ملوکانه به تعمير و تنظيف صحنين مبارک و نهر خيابان عليا و سفلي و احداث طاحونه و چراغها و طارميهاي کنار نهر پرداخت و به خيابان مظفريه موسوم ساخت. في شهر رجب المرجب سنة 1317 کتبه محمد الموسوي صنيع التوليه. در طرف چپ در ورودي از بست بالا خيابان بالاي ازاره سنگي نصب شده که در آن قصيده از صبوري ملک الشعراء آستان قدس رضوي با خط نستعليق نوشته شده که ذيلا به نظر خوانندگان محترم مي‏رساند: جناب تجري من تحتها الانهار در حريم‏زاده موسي که خاک در کهش‏ چون دم عيسي بن مريم شد شفابخش عليل‏ آن که بر دربار او از بهر حاجت روز و شب‏ جسته مرد و زن پناه و گشته انس و جان رحيل‏ در زمان شاه خورشيد افسر و جمشيده جاه‏ کز شهانش در عدالت نيست نوشروان عديل‏ شاه پيل افکن مظفر شد که روز کارزار زخم تيغ و تير او را بر نتابد پشت پيل‏ و اندران دوران که اقليم خراسان را جمال‏ شاهزاده داد چون فردوس از خلق جميل‏ نيرالدوله سر نام آوران سلطان حسين‏ آن که آمد دوده‏ي قاجار را خير السبيل‏ [ صفحه 213] با دل دريا نوالش بحر را گوييم لئيم‏ با کف دينار بارش ابر را خوانم بخيل‏ فخر ابناء سلاطين است از نسل و نژاد تاج اولاد خواقين است از اصل اصيل‏ خواست چون ماند بدين درگاه از او آثار خير که ايزد باقي بقاي جمله را بادا کفيل کوه‏ها از همت والاي خود بر کنده و راه‏ سهل بر ارباب ثروت کرد ابناء السبيل‏ از شريف آباد کرد اين شه نژاد با شرف‏ شاه راه مستقيم آن سنگلاخ مستطيل‏ سلسبيلي کرد جاري پس در اين دربار قدس‏ کش طبيعت هم چه کافور مزاجش زنجبيل در چنين صحني که آمد از طراوت چون بهشت‏ سلسبيلي اين چنين بايست جاويدان سبيل‏ گر سکندر سوي اين عين الشرف مي‏برد راه‏ خضر نامد جانب عين الحيوة او را دليل‏ آتش اندوه غم بر دل کند اين آب سرد چون ز آب رحمت آتش بر تن و جان خليل‏ اين يکي کارش کز او دائم رضا بادا امام‏ کارهاي ديگرش را نيز بشمر زين قبيل‏ کشوري ز اجراي آب اين شهر را آباد کرد در دو عالم پاک يزدانش دهادا جر جزيل‏ الغرض تاريخ سالش را صبوري مصرعي‏ جستجو مي‏کرد از طبع روان‏تر ز آب نيل‏ [ صفحه 214] سر بر آورد از ميان چون آب شد تاريخ سال‏ در بهشت آمد سبيل آب زلال سلسبيل‏ گر دگر تاريخ مي‏خواهي روان مانند آب‏ يک هزار و سيصد و بيست اندر پارس ئيل‏ خط خوش‏نويس ابوالقاسم قدس، منبت‏کار محمد الموسوي و در بالاي در ورودي از طرف بست بالا نوشته شده است: امر به تجديد هذا الباب المبارک العباسي السلطان الاعظم و الخاقان الاکرم مالک الرقاب الامم مولي ملوک العرب و العجم السلطان بن السلطان و الخاقان بن خاقان ابوالمظفر الشاه عباس الصفوي بهادرخان الحسيني خلد الله ملکه. به سعي ذره خاکسار علي قباد بيک ايشيک اقاسي باشي به معماري استاد محمد شريف ولد استاد عرب معمار شيرازي به امر عليه عاليه کتبه محمد رضا امامي 1020.