در حجره اول ضلع جنوب شرقي نوشته شده است: تبارک الله از اين کاخ و اين رواق عظيم‏ که فرو رونق از او يافته قصور نعيم‏ زهي عمارت جان‏بخش و صفه دلکش‏ که روح تازه صفايش دهد به عظم رميم‏ يکي حديقه بود از حدايق فردوس‏ که طاق گشته به خوبي به ملک هفت اقليم‏ رواست ناز کند بر صوامع ملکوت‏ ز قرب بارگه شاه انما ديهيم‏ سزد که فخر نمايد به ساحت لاهوت‏ زفر روضه سلطان واجب التعظيم‏ [ صفحه 225] بزرگ حجت يزدان علي بن موسي‏ که رب ارني در کوي او سروده کليم‏ به عهد سلطنت شاه احمد قاجار بگاه توليت مير مرتضي کريم‏ سه تن برادر يکدل براي مدفن خويش‏ نموده‏ند مر اين کاخ خلد را ترميم‏ ز نادري چه سماعيل خواست تاريخش‏ ز طبع نادري فکر بکر و ذوق سليم‏ نهاد عارفي اندر ميان سرو بسرود حسن مقيم شده در مقام ابراهيم‏ حسب الفرمايش جناب جلا تماب افتخار الحاج حاج محمد ابراهيم آقا به انجام و اتمام رسيد. کتيبه نويس آستانه مقدسه مطهره الاقل محمد الموسوي صنيع التوليه منبت کار محمدتقي الموسوي. در حجره دوم ضلع جنوب شرقي نوشته شده: اي معظم کاخ مينووش که از شب فر گرفت‏ عرش اعظم فر رونق عالم امکان ثبات‏ بخ بخ اي خاک مقدس مرحبا اي قصر نور مظهر ذات خداوندي و مرآت صفات‏ جلوه حق خانمت يا آيه الله نور بحر رحمت دانمت اي غرفه فلک نجات‏ اي بر بام جلالت پنج نوبت مي‏زنند در فلک بهرام نوبت بالعشي و الغدات‏ الحق از قرب جوار قبله هشتم رضا سجده‏گاه مرد و زن گشتي به هنگام صلات‏ گر نمايم بيش از اين وصف رواق جان‏فزا خود همي ترسم که خوانندم خلائق از غلات‏ مختصر گويم جناب صيرفي حاجي رجب‏ آن که در ملک خراسان آمده اکفي الکفات‏ در زمان سبط احمد مرتضي از آينه‏ کرد آزين تا شود آسوده هنگام ممات‏ [ صفحه 226] سالک از روح القدس مي‏خواست نيکو مصرعي‏ تا سرايد سال تاريخ طرازش چون روات‏ هشت بيرون پاي از مشکو به درگاهش نوشت‏ داد حق بر مرده اين حجره جاويدان حيات‏ بعد از آن نوشته شده يا شفيع المذنبين، کتبه و ذهبه غلام‏حسين کيميا قلم خادم مؤيد دفتر آستانه مبارکه به اطلاع جناب ضياء التوليه و به سعي و اهتمام حاج حسين‏علي معمار اتمام پذيرفت حسين بن محمدتقي الموسوي منبت کار آستانه.. در حجره سوم کنار راه روي کوچک سمت راست به طرف بست پائين نوشته شده: تبارک الله از اين حجره قوي بنيان‏ که بوي جنت از ساحتش بود محسوس‏ غريب نيست اگر بر فلک نمايد فخر ز قرب مرقد پاک شريف شمس شموس‏ امام ثامن علي بن موسي‏ که هست درگه او مرجع عقول و نفوس‏ به عهد توليت مرتضي قلي‏خان آن‏ که صدر توليت اکنون و راست جاي جلوس‏ يگانه سيد راد طباطبائي کو به گاه جود بسائل نکرده است عبوس‏ جناب حاج محمد که از سر اخلاص‏ بود يساول باشي به درگه شه طوس‏ به چشم دل چه نظر کرد ديد يافت پدر از اين جهان به جهان دگر به صد افسوس‏ براي مدفنش اين حجره مقدس را بداد زيب بعون مهيمن قدوس‏ غرض مزين اين حجره چون شد آئينه‏ که پايه‏اش نشود تا جهان بود مدروس‏ يکي فزود به تاريخ سالش اختر گفت‏ که چشم حق زيد اين حجره را کند محروس‏ مدفن پير غلام آستانه مقدسه حاج محمد يساول باشي. کتبه غلام‏حسين کيميا قلم کتيبه‏نويس و مؤيد دفتر آستانه مبارکه، حسين الموسوي نقاش باشي آستانه مبارکه. در ايوان حجره ضلع شرقي که اکنون امور کفش‏داري در آن قرار دارد آيه شريفه آيةالکرسي با خط نستعليق بسيار زيبا روي سنگ حجاري شده و اين رباعي را در آن جا نوشته‏اند: [ صفحه 227] اين کتيبه چو زلف حور العين‏ کيميا زد رقم بدين آئين‏ که در يوم ينفخ في الصور فائض آمد به لطف حق مبين‏ در ايوان حجره‏اي که از آن به نقاره‏خانه مي‏روند نوشته شده: به نام ايزد از اين مدفن و از اين ما من‏ که واقع است به قرب جوار شاه زمن‏ علي عالي اعلا ولي بار خداي‏ رضا خديو خراسان امام سرو علن‏ ستوده حاج محمدتقي رزاق اف‏ يگانه حاج رضا آن که زو رضا ذو المن‏ بياد حاج عبدالغني و اسماعيل‏ که هر دو را به بهشت برين بود مدفن‏ نموده‏اند مرمت در اين مقدس صحن‏ چنين رواق کز او رشک بده باغ عدن‏ چنان ز آئينه‏اش داده‏اند فرو شکوه‏ که از فروغ و فرش مهر و مه شده روشن‏ چو نادري پي تاريخ سال ترميمش‏ به فکر رفت که دري در آرد از مخزن‏ برون گذاشت ز فردوس پاي خازن گفت‏ شود گشاده به فردوس در از اين مأمن‏ به توسط جناب آقا ضياء التوليه مشرف تعميرات آستانه مبارکه انجام پذيرفت، العبد الاثم غلام‏حسين کيميا قلم و مويد دفتر آستانه مبارکه محمدتقي موسوي منبت‏کار آستانه. در ايوان حجره ضلع شرقي رو به قبله نوشته شده: مرحبا زين کاخ با فرو شکوه‏ کز فرش فردوس باشد شرمسار شد خجل فردوس از او ز آن رو که هست‏ در جوار حجت پروردگار صاحب خلق حسن حاجي رسول‏ زاده عبد الوهاب نامدار جاي دفني بهر خود احفاد خويش‏ ساخت در اين کاخ گردون اقتدار در زمان صدر ذوالقدر جواد سيد فرخ رخ و الاتبار توليت آن که ظهير الاسلام را هست از الطاف و عون کرد کار قبله هفتم امام هشتمين‏ خسرو دين شافع روز شمار شبل پيغمبر علي موسي الرضا قطب امکان قاسم فردوس و نار الغرض چون شد مرمت ز آئينه‏ اين همايون حجره کامل عيار نادري تاريخ سال او نوشت‏ در هزار و سيصد و سي و چهار کتبه الا حقر محمد الموسوي صنيع التوليه کتيبه نويس رواق آستانه مطهره مقدسه [ صفحه 228] به سعي خير الحاج و العمار حاج حسين‏علي معمار باشي تمام شد، منبت‏کار آقا ميرزا عبدالله فراش آستانه. در ايوان حجره ضلع شرقي که اکنون بخش رفا زائران در آن قرار دارد نوشته شده: بخ بخ از اين رواق و از اين کاخ دل فروز کز جان ملک به درگه او داده دست بوس‏ بوسيده درگهش ملک از آن سبب که هست‏ اندر جوار قبله هفتم خديو طوس‏ هشتم امام حجت باري خدا که شد گردي ز خاک بارگهش چرخ آبنوس‏ شمس الشموس‏زاده موسي رضا که هست‏ در هر دو کون درگه او ملجا نفوس‏ اندر زمان توليت سيد جواد که اسلام را ظهير بود او علي الرؤس‏ کتبه الاقل محمد الموسوي صنيع التوليه کتيبه نويس آستانه مطهره مقدسه. در ايوان حجره متصل به مدرسه ميرزا جعفر که اکنون بخش نذورات در آن قرار گرفته نوشته شده: تبارک الله از اين کاخ فرقدان اکليل‏ که غرفه‏اش شرف آورده بر بناي خليل‏ به کعبه از چه نگردد شرف فراز جمال‏ که با شرف بود از روضه امام جميل‏ خديو طوس علي بن موسي کاظم‏ که کرده موسي عمران به درگهش تقبيل‏ ولي بار خدا ثامن‏الائمه رضا که هست خادم در بار حضرتش جبريل‏ ز بهر دفن خود اين کاخ را مرمت کرد نموده حاج فرخ محمد اسماعيل‏ که پيش داور و نزد وصي پيغبر کند شفاعت او را بزرگ شيخ جليل‏ پناه برده به درگاه عالمي که افضل‏ بود زخيل رسولان آل اسرائيل‏ غرض چه نادري از بهر سال تاريخش‏ به قدسيان بهشتي ز عجز گشته دخيل‏ [ صفحه 229] نهاد پاي در آن جمع هاتف و به سرود صفا بيافت از اين کعبه حجر اسماعيل (1332) از اين ايوان راهي به مقبره مرحوم محدث جليل القدر و عظيم الشأن شيخ حر عاملي رضوان الله عليه باز شده و کتيبه‏اي هم در آن جا روي سنگ نوشته شده است. مضجع شريف عالم جليل بزرگوار و محدث عظيم الشأن مصنف الکتب الفقيهة و محي آثار الشريعة، صاحب وسائل الشيعة الشيخ محمد بن الحسن الحر العاملي الجبعي قدس سره الشريف. مولف گويد در تاريخ مشهد مقدس حالات و خصوصيات آن بزرگوار و آثار و تأليفات و نوسازي مقبره او را مورد بحث قرار خواهيم داد. در ايوان حجره طرف شمال نوشته شده: حبذا کاخ همايون که از رفعت و جاه‏ حاجبش رضوان و فردوس برين‏اش درگاه‏ ساحت او زده از قرب حريم شه طوس‏ قاب قوسين صفت برتر از امکان خرگاه‏ در که زاده موسي است که از فرط جلال‏ دست فکرت بود از دامن قدسش کوتاه‏ آري آن جا که بود مطلع انوار جمال‏ تابش مردم انديشه کجا يابد راه‏ طينت هر که خداوند از اين خاک‏سرشت‏ جاودان مانده ز بيم دو جهان يافت رفاه‏ چون غلام علي آن مرد که از دانائي‏ به توانائي مشهور بود در افواه‏ ما مني جست بدين درگه چون بر بند درخت‏ آيدش شامل احوال عنايات اله‏ داشت مبذول بسي کوشش او همت پاک‏ بهر آرام خود آراست مکاني دلخواه‏ بهر تاريخ ترازش رضوي جست دري‏ که بود او را بر روشني طبع گواه‏ پاي اخلاص ميان هشت بدين گونه سرود شد توانائي ايمن که به حق برد پناه‏ تاريخ تعمير حجره آقا غلام علي توانائي در صحن مقدس، برابر طبع سيد محمدرضا رضوي، کارخانه فلز تراش توانائي 1366. در ايوان حجره ديگري در کنار مدرسه ميرزا جعفر نوشته شده: اي مبارک حرم اي وادي ايمن که به طوس‏ آمده فرشت در رتبه چه عرش الرحمان‏ [ صفحه 230] مرحبا روضه مينووش و فردوس مثال‏ يک جهان جان به زمين تو گرفته است امکان‏ حق، حيات ابدي داده به الياس و به خضر زانکه خوردند از چشمه آب حيوان‏ عيسي مريم در کاخ رفيعت حاجب‏ موسي عمران در صرح جلالت دربان‏ تا شدي جاي بهين زاده موسي ز شرف‏ هز زمان سجده به خاک تو نمايد کيوان‏ قبله هفتم مخلوق و خليفه هشتم‏ خالق ارض و سما بعد خداوند جهان‏ چون مقيمان حريم حرمت را در حشر نبود خوفي از برزخ و بيم از ميزان‏ لاجرم در کنف سبط پيمبر کهفي‏ بست زآئينه آيينش علي‏اکبر خوان‏ سالک راه خدا بهر طرازش مي‏خواست‏ مصرعي از پي تاريخ نمايد عنوان‏ ناگهان کرد سر از باغ برون خازن گفت‏ جاي در قصر جنان کرده دبير السلطان‏ معماري محمدحسين صراف و تذهيب ميرزاحسين نقاش‏باشي، کتبه محمد الموسوي صنيع التوليه کتبيه‏نويس رواق مطهره آستانه، به مباشري جنابان کربلائي مير عبدالله و حاج حسين‏علي تمام شد. در ايوان حجره‏اي که اکنون بخش سرايداري قرار دارد و رو به قبله در ضلع شمال شرقي نوشته شده است. حشمت السلطنه آمد به پا بوس امام‏ تا امام ثامنش ضامن شود روز قيام‏ [ صفحه 231] قبله هفتم امام هشتم شمس الشموس‏ کاستان حضرتش شد قبله گاه خاص و عام‏ در زمان شاه خوش فرجام احمد شاه راد خسرو دريا دل عادل خديو نيک نام‏ اندر آن عهدي که در دربار فيض آثار داشت‏ صدر نائين توليت باصد شکوه و احتشام‏ مرتضي خان شبل بي‏مثل علي مرتضي‏ کز تقدس قدسيانش مي‏نمايند احترام‏ ميرزا عبدالله آن دستور ذوالقدر جليل‏ آن که اسباب بزرگي بر جنابش شد تمام‏ اين منور روضه فردوس را ترميم کرد تا مقام و مدفن او گردد اين عالي مقام‏ داد از آئينه آئين اين رواق و کاخ را کز فروغ و فر بود گنبد آئينه فام‏ چون که اين مدفن مرمت شد پي تاريخ آن‏ نادري از طبع قادر گشت قاصر از کلام‏ ناگهان رضوان برون پاي از جنان بنمود و گفت‏ مستشار السلطنه آمد به پا بوس امام (1337) کتبه و ذهبه غلام‏حسين بن محمدعلي، کيميا قلم، مؤيد دفتر آستانه مبارکه به سعي و اهتمام جناب حاج محمدرضا معمارباشي انجام پذيرفت. در ايوان ديگري در همين قسمت سوره مبارکه «انا انزلناه في ليلة القدر» به خط ثلث نوشته شده و در ايوان حجره ديگري که اکنون دفتر نگهباني صحن کهنه در آن قرار دارد نوشته شده: اشجع الملک به درگاه شه آورده پناه‏ کز طفيل شه دين حق کندش عفو گناه‏ گذرد حق ز سر جرم و گناهش به الله‏ آن که دارد ز سر صدق دين درگه راه‏ واقع اين حجره دلکش به جوار شاهي است‏ که شهان را بدر درگه او سوده جباه‏ ضامن الامة رضا زاده موسي که بود موسي عمران حاجب صفتش بر درگاه‏ پير کنعاني از شفقت او روشن چشم‏ يوسف چاهي از برکت او صاحب جاه‏ درگه توليت صدر فلک قدر جليل‏ مرتضي سيد والا گهر و کار آگاه‏ چاکر واقعي شاه محمد يوسف‏ ما من و مدفني آراسته بر درگه شاه‏ چون که از آئينه اين بهشتي قصر آئين‏ يافت آن گونه که قصر فلک و اختر و ماه‏ پي تاريخ در اين حجره شدند اهل کمال‏ جمع از بهر سرائيدن بيني دلخواه‏ نادري پاي توکل به نهاد اين جا گفت‏ اشجع الملک به درگاه شه آورد پناه (1333) به توسط جناب ضياء التوليه مشرف کليه تعميرات آستانه مبارکه پايان يافت، کتبه و ذهبه غلام‏حسين خادم و حسين بن محمد تقي الموسوي منبت‏کار آستانه.. [ صفحه 232] در ايوان حجره‏اي که اکنون دفتر امانات صحن در آن قرار دارد نوشته شده: تبارک الله از اين کاخ آسمان درگاه‏ که سوده سر ز شرف بر فراز طارم ماه‏ به عرش نازد فرش رواقش از آن رو که واقع است به قرب جوار سر الله‏ امام ثامن ضامن علي بن موسي‏ ولي بار خدا شاه لامکان خرگاه‏ شهي که حشمت او راست ملک جم آيت‏ شهي که معجز او راست شير پرده گواه‏ به عهد توليت مرتضي سليل علي‏ که هست چاکر خدمت‏گذار درگه شاه‏ چه خواست آن که که به کاه جناب عبدالله برد به جنت جاويد و باغ رضوان راه‏ براي مدفن خود داد ز آئينه آئين‏ سپهروار چنين مشکوي فلک درگاه‏ پناه برد به کوي رضا که يوم جزا به نزد بار خدايش شود شفيع گناه‏ غرض به صحن عتيق امام چون ترميم‏ شد اين عمارت فردوس منظر دلخواه‏ سرود نادري از بهر سال تاريخش‏ به آستانه شد و سر نهاد عبدالله (1332) کتبه محمد الموسوي صنيع التوليه کتيبه‏نويس آستانه مقدسه به اهتمام آقا ميرزا محمدعلي ناظم تعميرات آستانه مقدسه به اتمام رسيد. ذهبه حسن الموسوي نقاش‏باشي. ميرزا عبدالله منبت کار، و در حجره اين ايوان آيه مبارکه آيةالکرسي به خط ثلث نوشته شده، و در ايوان حجره ديگر در همين رديف نوشته شده است. بر آستان شهي سوده است جبهه نصير که رخ به خاک درش سوده‏اند شاه و وزير بلي به عجز بسايند رخ شهان و مهان‏ به فرش بارگه پادشاه عرش سرير امام ثامن ضامن علي بن موسي‏ ولي بار خدا شبل شاه خيبر گير شهنشهي که به فرمانش نقش شادروان‏ پريده بر رخ دشمن بسان غرمان شير به عهد توليت مرتضي سليل علي‏ که در زمانه ندارد کسي همان و نظير ستوده حاج نصير از براي مدفن خويش‏ نموده است مر اين کاخ خلد را تعمير براي آن که امام غريب روز جزا شود شفيع گناهش به نزد حي قدير فزود ز آئينه آن گونه جلوه بر اين کاخ‏ که جز نجوم سپهري نباشدش تصوير ز بهر گفتن تاريخ سال ترميمش‏ چه بر فروخت ز جان نادري چراغ ضمير ملک نمود برون از فلک سرو به سرود پناه برده بر اين آستانه حاج نصير (1332) کتبه محمد الموسوي صنيع التوليه، کتيبه‏نويس رواق مطهره آستانه و در ايوان [ صفحه 233] حجره ضلع شمالي نوشته شده است: اميد بنده به مولاست چون به هر دو جهان‏ بود غلام رضا بنده خديو جهان‏ امام ثامن ضامن علي بن موسي‏ ولي بار خدا قطب عالم امکان‏ شهي که بهر فتاي عدو بيک ايما نموده ضيغم................. به بارگاه جلالش پناه آورده‏ ز جان مصدق سلطان صادق الايمان‏ نموده روي ارادت به سوي اين درگاه‏ نهاده جبهه طاعت به کوي اين سلطان‏ رخ نياز زالفقر فخري آخر سود بر آستان رضا شبل شاه درويشان‏ در اين بهشت برين ساخت بهر مدفن خود که آگهيش آيد زکل من عليها فان‏ شده مرمت از او اين رواق و حجره قدس‏ که برده سجده بر ايوان جاه او کيوان‏ در اين مقام بدي رشک وادي ايمن‏ چه نادري پي تاريخ مانده سرگردان‏ سر از سپهر سروشي برن نمود و سرود مقام امن گرفته مصدق السلطان‏ توسط ميرزا مسيح ضياء التوليه مشرف کليه تعميرات آستانه مبارکه انجام گرفت، ذهبه و کتبه غلام‏حسين خادم کيميا قلم، محمدتقي الموسوي منبت‏کار آستانه مبارکه. در ايوان حجره‏اي که اکنون در دست نيروهاي انتظامي اماکن مقدسه مي‏باشد نوشته شده: دارد اميد شفاعت درد و گيتي بو تراب‏ از رضاشاه خراسان خسرو مالک رقاب‏ ان ولي الله اعظم کز شرافت گفته است‏ آسمان بر درگهش يا ليتني کنت تراب‏ آن شهنشاهي که نازد فرش مسکونش به عرش‏ آن شهي کز درگهش باشد فلک را اضطراب‏ قطب امکان حجت يزدان علي موسي الرضا آن که در چرخ امامت هست رخشان آفتاب‏ [ صفحه 234] کز ره صدق آورده رو در کوي او حاجي اقبال کز اقبال باشد کامياب‏ خواست ره جويد به فردوس برين در زندگي‏ کرد خود اين غرفه را در صحن جنت انتخاب‏ تا شفيع او شود روز جزا سلطان دين‏ تاب بود فرداي محشر فارغ از هول و عذاب‏ از براي مدفن خود اين همايون کاخ را داد از آئينه آئين از سر صدق و صواب‏ نادري چون مشرف تعمير با صد اهتمام‏ داشت بهر گفتن تاريخ ترميمش شتاب‏ کرد............................ يافته اقبال از اين باب الهي بو تراب (1332) در ايوان حجره‏ي در طرف جنوب غربي که اکنون کفش‏داري شده و از آن جا به دارالولايه مي‏روند نوشته شده: هر کسي خواهد شود ايمن ز دور آسمان‏ سر پناهي بايدش در اين مبارک آستان‏ آستان خسور دين آن که در صبح و مسا مي‏کند طوف رواقش آفتاب آسمان‏ سبط پيغمبر سليل موسي جعفر رضا آن که در اقليم تسليم و رضا شد حکمران‏ بنده شد تا بر در اين شهريار از جان و دل‏ هر کسي از جان و دل شد بنده فرمان آن‏ خواجه کافي کف و فرخنده نجدالسلطنه‏ آن که شد صاحب.................... پيشکار کامکار شرق................. غير ذکر خير او کس را نباشد بر زبان‏ خواست تا بعد از ممات خويشتن ايمن بود اندر اين ما من که داد از وادي ايمن نشان‏ ساخت نيکو ما مني اندر حيات خويشتن‏ اندر اين درگه که باشد خلق را دار الامان‏ چون بهشت جاودان خواند اين مکان را مصطفي‏ کي توان قطع نظر سازد کسي از اين مکان‏ لا جرم کلک سرائي بهر تاريخش نوشت‏ جاي نجدالسلطنه باشد بهشت جاودان‏ کتبه الاحقر محمد الموسوي صنيع التوليه به اهتمام حاج عباس معمار باشي [ صفحه 235] آستانه مقدسه به منبت‏کاري آقا ميرزا عبدالله تمام شد.