در پيشاني ايوان کتيبهاي به خط ثلث زرد در زمينه لاجوردي که در آن نوشته شده «العظمة و القدرة و الجلال و الکمال لخالق الاعلام الشامخة و الجبال الراسية و هذا الطاق الرفيع و البنيان المنيع شاهد علي قدرة الصانع المبدع البديع و قد تشرف به عمارة هذه الرواق و الايوان باني مباني العدل و الاحسان و الي مملکت خراسان آصف الدولة العلية العالية و زين لمطلق الموقوفات کتبه محمد حسين الشهيد المشهدي في سنة 1262 «.
خلاصه اين عبارات اين است: عظمت و بزرگي و جلال و شکوه و کمال مخصوص خداوندي است که کوههاي بلند و آسمان رفيع را آفريد، آفريدن اينها دليل بر قدرت و صنعت خداوندي است که همه چيز را از عدم به وجود آورد و اين همه آثار بديع را آفريده است.
اين عمارت بلند را آصف الدوله و الي مملکت خراسان از محل موقوفات مطلقه آستان مقدس ساخت و محمد حسين مشهدي در سال 1262 قمري اين کتيبه را با خط زيباي خود نوشته است و در حاشيه ايوان کتيبهاي با خط نستعليق سفيد در زمينه لاجوردي سوره مبارکه عم يتسائلون نوشته شده و در آخر آمده کتبه راجيا الي الله تعالي محمد حسين المشهدي 1262.
در داخل ايوان کتيبهاي طلائي با خط نستعليق در زمينه لاجوردي قصيدهاي به زبان فارسي نوشته شده و تذهيب گرديده است و اينک قصيده را به نظر خوانندگان ميرسانيم.
اين بارگاه کيست که از خاک پاک طوس
انوار او فکنده به عرض برين عکوس
هنگام شام نوبتيانش فراز بام
هر يک ز کاسه سر کاوس کرده کوس
چون خادمان خرگهش آيد ز باختر
هر بامداد خسرو خاور به خاک بوس
خيزد همي خروش انا الحق ازوبلي
اين رشک طور مظهر حق را بود رموس
[ صفحه 241]
گر خوانمش ز عرش فراتر عجب مکن
کا آن جا نموده زيور عرش برين جلوس
هشتم فروغ شمس نبوت ابوالحسن
کز شمس راي اوست کمين پرتوي شموس
اصل وجود و علت ايجاد کائنات
گو عين آفرينش و کون و مکان عکوس
گر بنگرد به عين عنايت سوي زحل
ديگر سعود را نبود فضل بر نحوس
مالندهم به خدمت او خسروان جباه
سايندهم به حضرت او سروران رئوس
تا خدمتي به مطبخي کاخ او نکرد
آتش نگشت قبله گه ملت مجوس
گر بگذرد شقاوت خصمش به بوستان
پيدا شود به پاي شقائق شقاقلوس
سلطان عصر ناصر دين کز پرند او
همچون پرند پاره شود..........
روزي که تيغ تيز برون آرد از نيام
گردد زمانه سرختر از ديه خروس
با دشمنان دولت و دين در غزا کند
کاري که کرد تير تهمتن با شکبوس
در بزمگاه خامه او قاسم الکنوز
در رزمگاه خنجر او قاطع النفوس
در آن زمان که بود مهين عم شهريار
داراي ملک خاور و فرمان رواي طوس
رخشان حسام سلطان سلطان مراد راد
کز سطوتش ليوث اجم رارم از تيوس
اين طاق سدره رفعت گردون رواق را
کز رشک او به چهره کسري بود عبوس
فرزند بوالحسن عضد الملک شه حسين
کورا به صدر توليت اينک بود جلوس
از امر شاه عادل و سلطان دادگر
بنمود همچو شمس فلک زرنشان لبوس
باعون حق ز فاضل موقوفه امام
شد آن چنان که چرخ برين خود از او فسوس
از زر و زيب و زينت و زيور بيکزمان
هر هفت کرده کشت و چه رخسارهي عروس
و از انعکاس شعشعه در سرخ او
شد زرد روي خسرو خاور چه سندروس
القصه چون تمام شد ايوان ناصري
کز زيور است خجلت ايوان آبنوس
سرخوش بديهه از پي تاريخ سال گفت
تابد ز شمس شعشعه ايوان شاه طوس
در طرف راست ايوان با خط ثلث طلائي نوشته شده «سلام عليکم طبتم فادخلوها خالدين» و در طرف چپ نوشته شده «سلام عليکم بما صبرتم، فنعم عقبي الدار» و بالاي در ورودي روي ورقه طلا نوشته شده «السلطان ناصر الدين شاه قاجار» و در کنار حاشيه ايوان دست راست نوشته شده: «خير الحاج حاج سيد ابوالحسن خان امين آستانه به سعي سر کار خير الحاج حاج رجبعلي کرباسي به اتمام رسيد.
[ صفحه 242]
در زير غرفههاي ايوان اشعاري فارسي به خط نستعليق روي صفحات طلا نوشته شده است.
بدور راد شهنشاه زاده اعظم
جلال دولت سلطان حسين جم دربان
به فضل ايزد و عون امام و حکم ملک
چه بازگشت زري صدر پاسبان کيوان
ابوالسخا عضد الملک يم نوال حسين
قيام کرد در اتمام اين بلند ايوان
چه شد تمام به تاريخ سال مينا گفت
هلا به شوکت ايوان فزود صدر جهان
در پايان آمده به خط العبد الفقير حسينعلي مازندراني و ماده تاريخ سال 1283 ميباشد که در اين سال مرمت و تعمير ايوان انجام گرفته و تذهيب شده است و در پايههاي جلوي ايوان اشعاري روي سنگ مرمر با خط ثلث نوشته شده است.
تجدد رمس العلي هذا فاست
دعائم مبناه و قدکان دارسا
با قبال ظل الله من فضله ظل
به حوزة دين الحق و الملک حارسا
و در جاي ديگري آمده است:
ز هي اساس تو همچون دل بتان سنگين
شکسته سنگ تو قدر نگارخانه چين
|