در ايوان حجره ضلع شمال غربي متصل به دفتر بخش خدام آستانه مبارکه آيه شريف آيةالکرسي با خط ثلث روي سنگ حجاري شده و در تاريخ 1363 به خط حسين نقاش‏باشي نوشته شده است و در ايوان حجره ديگري که اکنون راه روي کفش‏داري شماره هشت مي‏باشد نوشته شده: تبارک الله از اين کاخ آسمان تمکين‏ که سوده عرش برينش جبين به خاک زمين‏ شهي که گشت به امرش ز نقش شادروان‏ عيان به دفع عدوي عنود شير عرين‏ براي مضجع خويش الغرض به صحن جديد نموده‏اند خود اين حجره... تعيين‏ نخست فخر زمان حاج ميرزا آقا کل رياض شرف زاده رسول امين‏ [ صفحه 252] دگر جهان هنر راد حاج عبدالله‏ که هست خادم اين آستان عرش آين‏ اديب از پي تاريخ سال ترميمش‏ سرود مصرع نغزي بسان در يمين‏ هزار و سيصد و چل بود و هفت از هجرت‏ که يافت آينه اين کاخ بيقربن به زمين‏ محمد الموسوي صنيع التوليه در ايوان حجره‏اي در ضلع غربي که به کفش‏داري شماره 8 راه دارد نوشته شده: سو دم به جبين بر اين مبارک درگاه‏ روشن شده‏ام چو هاله از پرتو ماه‏ اين بنده محمدعلي از صدق و خلوص‏ در کعبه‏ي ذوالجلال به گرفته پناه‏ در حفظ رضا است تا ابد حفظ الرضا کز خاک درش برآورم سر چو گياه‏ آرام گهم چو گشت اين خلد برين‏ شويد کرمش گناه اين نامه سياه‏ با شيخ بهاء دين همسايه شدم‏ چون شيخ ز شه گرفته‏ام توشه راه‏ بر خاک رضا نهاده‏م پيشاني‏ که اين قبه بود کعبه دل عرش اله‏ شاهي که فکنده بر سرم سايه لطف‏ بار رحمت او گذشت عمرم به رفاه‏ اين حجت هشتم است پور موسي‏ زيبد که گداي او کند فخر به شاه‏ چون ذره پي کسب فروغ از خورشيد رفتم به پناه شاه با بار گناه‏ در ايواني که به مقبره شيخ بهاء الدين عاملي مي‏روند در حاشيه در حديثي نقل شده که به نظر خوانندگان مي‏رسد: عن ابي عبدالله عليه‏السلام قال: اذ کان يوم القيامة بعث الله عزوجل العالم و العابد، فاذا وقفا بين يدي الله عزوجل قيل للعابد انطلق الي الجنة و قيل للعالم قف فشفع للناس به حسن تاديبک لهم. کتبه ميرحسين نقاش‏باشي سنه 1364. امام صادق عليه‏السلام فرمودند: هنگامي که روز قيامت فرا رسد خداوند عالم و عابد را مبعوث مي‏کند، آن‏ها هنگامي‏که در پيشگاه خداوند قرار گيرند به عابد گفته مي‏شود وارد بهشت گرديد، ولي به عالم گفته مي‏شود شما مي‏توانيد براي مردمي که مورد تربيت شما قرار گرفته‏اند شفاعت کنيد. در ايوان حجره جنوبي متصل به رواق شيخ بهاء الدين نوشته شده: قبول حضرت معبود بود طاعت جودي‏ که بود شيوه چرخ کبود طاعت جودي‏ شدي به طبع توانگر هر آن فقير که بودي‏ مشام وي به جهان بوئي از قنات جودي‏ [ صفحه 253] به شير مرگ نيارست و پنجه کرد به قوت‏ و گر نبود قوي بازوي شجاعت جودي‏ جواب از آن بشنودي کسي بنا از جهل‏ اگر زبان به گشودي پي شفاعت جودي‏ به مدح شاه و به قدح وزير صرف به گيتي‏ نشد ز عمر گران‏مايه نيم ساعت جودي‏ برون ز عالم فاني به سوي عالم باقي‏ کسي نبود به طاعت به از بضاعت جودي‏ بلي ولاي علي آمد بکاي حسينش‏ بروز کار بهين مايه براعت جودي‏ شهي که مهر ورا داده بود ما در دوران‏ به جاي شير ز پستان دم رضاعت جودي‏ غرض به صحن جديد سليل موسي جعفر چوشد به خاک لحد هشته روي طاعت جودي‏ به گفت از پي تاريخ سالش اختر طوسي‏ کند حسين بروز جز شفاعت جودي‏ و در ذيل آمده: بعد مردن گر شکافي قبر جودي را ببيني‏ سر به زانوي مصيبت تا صف محشر نشسته‏ در ايوان حجره‏اي که اکنون دفتر ثبت کرامات رضوي قرار دارد سوره‏هاي مبارکه اذا جاء نصر الله و لا يلاف قريش روي سنگ با خط نستعليق نوشته شده است و کاتب آن محمد موسوي صنيع التولية کتيبه نويس آستان قدس بوده است. در حجره‏ي ديگري در طرف جنوب نوشته شده است: تبارک الله از اين حجره رفيع مکان‏ که مي‏بنازد بر عرش قادر سبحان‏ بلي سزد که بنازد به عرش فرش رهش‏ ز قرب مضجع سلطان عالم امکان‏ امام ثامن ضامن علي بن موسي‏ که قطره‏اي است ز دياي فيض او عمان‏ بدين اميد که آن شاه دين بروز جزا کند شفاعت پيش ايزد منان‏ رفيع مرتبه حاجي محمد اسماعيل‏ که بود باشي معمارهاي خوش بنيان‏ مميزي که معاون بدي صنايع را چه جد و باب گرامي به خطه ايران‏ به فکر آخرت افتاد ز آنکه دنيا را نديد منزل و عيش و نشاط جاويدان‏ قرار داد مر اين حجره مقدس را براي مدفن خويش و عشيره و اقران‏ از آن سپس پي تاريخش اختر طوسي‏ بعون شاه خراسان و ياري يزدان‏ نهاد پاي ادب در ميان حجره و گفت‏ ز جلوه برده از اين حجره رشک صحن جنان‏ کتبه العبد محمد الموسوي صنيع التوليه، منبت‏کاري استاد غلام علي، به اهتمام [ صفحه 254] استاد رمضان معمار انجام شد. در ايوان حجره ديگري در طرف جنوب نوشته شده است: تبارک الله از اين کاخ آسمان منظر به نام ايزد از اين حجره همايون‏فر زهي رواق بهشتي که خازن جنت‏ نموده خاک درش را هماره کحل بصر به عرش نازد اگر فرش وي روا باشد زفر روضه فرزند موسي جعفر رضا ولي خدا پادشاه کشور طوس‏ امام ثامن ضامن وصي پيغمبر به عهد توليت مرتضي قلي خان آنک‏ سليل پاک حسن هست زاده حيدر ستوده حاج محمدرضا که بد معمار چو جد و باب در اين درکه فلک چاکر براي مدفن خود و اهل‏بيت خويش افزود به زيب و زينت اين نغز بيت جان پرور چنان ز آينه آئين گرفت اين مشکوي‏ که از نجوم درخشنده مي‏کنند حضر چو نادري پي تاريخ سال ترميمش‏ مدد ز روح قدس خواستند اهل هنر نهاد سر به ميان جبرئيل آن که گفت‏ به صحن جنت از اين حجره باز گردد در کتبه العبد الاحقر محمد الموسوي صنيع التوليه، ذهيه حسين الموسوي نقاش‏باشي آستانه. در ايوان حجره‏اي که اکنون محل پاسخگوئي به مسائل شرعي مي‏باشد دعائي روي سنگ با خط نستعليق بسيار زيبائي نوشته شده است: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صلي علي محمد و آل محمد که افضل ما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم انک حميد مجيد، اللهم و اجعل صلواتک و صلوات ملائکتک المقربين و انبيائک المرسلين و عبادک الصالحين من أهل السموات و الارضين و من سبح لک يا رب العالمين من الاولين و الاخرين علي محمد و آله سيد الاولين و الاخرين و علي عترته المعصومين الائمة الهداة الاطيبين. خزان علمک و تراجمة و حيک و حفظة سرک و الداعين الي سبيلک بالحکمة و الموعظة الحسنة اللهم ان هؤلاء ائمتنا و سادتنا و قادتنا و هداتنا بالحق و شفعاونا عندک فصل عليهم و تقبل شفاعتهم فينا به حقک العظيم عليهم و به حقهم عليک يا حسن التجاوز و يا عظيم المن و کريم الصفح يا خير الغافرين و يا ارحم الراحمين. و بعد از اين [ صفحه 255] رباعي ذيل نوشته شده است: اين کتيبه که بود چون خط خدين نکار کيميا خادم شه برده چنين صنع به کار تا که ارباب هنر بعد هماتم ز صفا سوره حمد به اخلاص نمايند نثار بار خدايا بر محمد و آل محمد عليهم‏السلام درود بفرست بالاتر از آن درودهائي که بر ابراهيم عليه‏السلام و آل او فرستادي. بار خدايا صلوات خود و همه فرشتگان مقرب و پيامبران مرسل و بندگان صالح که در آسمان‏ها و زمين‏ها زندگي مي‏کنند و کساني‏که در گذشته و آينده ترا تسبيح گفته و مي‏گويند براي محمد و آل او عليهم‏السلام قرار بده که هاديان امت و امامان معصوم مي‏باشند. آنان خازنان علم تو و ترجمان وصيت و نگهبانان سرت مي‏باشند، آن‏ها مردم را با حکمت و دانش و وعظ و ارشاد به طرف تو راهنمائي مي‏کنند، بار خدايا اين‏ها امامان ما و بزرگان ما و رهبران ما و هاديان بر حق ما هستند و شفيعان ما در نزد تو مي‏باشند، خداوندا بر آنها درود فرست و شفاعت آنان را درباره ما قبول نما. خداوندا به حقي که تو درباره آن‏ها داري و حقي که آن‏ها بر تو دارند، از ما درگذر، اي کسي که از گناهکاران در مي‏گذري و منت عظيم بر گردن ما داري و با بزرگواري خود از خطاها گذشت مي‏کني، اي بهترين آمرزندگان و مهربان‏ترين مهربانان. محمد تقي الموسوي منبت‏کار آستانه، اين کتيبه براي مقبره مرحوم حاج محمد علي حکاک نوشته شده است. در ايوان حجره ديگري که در قسمت جنوبي صحن قرار دارند سوره مبارکه انا اعطيناک الکوثر و قل هو الله احد با خط ثلث روي سنگ حجاري شده و تاريخ کتابت 1365 و کاتب آن محمد حسن رضوان مي‏باشد. ضمنا اين دو بيت حافظ شيرازي هم روي سنگ نوشته شده: ما در اين درنه پي حشمت و جاه آمده‏ايم‏ از بد حادثه اين جا به پناه آمده‏ايم‏ آب رو مي‏رود اي ابر خطاپوش به بار که به ديوان عمل نامه سياه آمده‏ايم‏ اللهم اغفر للمومنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات. منبت‏کار حبيب الله الموسوي. در ايوان يکي از حجره‏هاي شرقي نوشته شده: تبارک الله از اين بارگاه و اين مدفن‏ که کعبه امن و امان گشته است اين ما من‏ امام ثامن ضامن علي بن موسي‏ که گشت درگه او رشک وادي ايمن‏ ولي مطلق و سر خدا مشيت حق‏ که هست خاک درش سجده‏گاه من آمن‏ مهين محمد جعفر امام جمعه رشت‏ ز پور موسي جعفر گرفت باغ عدن‏ چو بود عالم عادل ز لطف حضرت حق‏ در آستان رضا دفن گشت و شد ايمن‏ به عهد توليت مرتضي قلي که بدي‏ سليل حضرت خير البشر امام حسن‏ به سعي چاکر درگاه گر کنند قبول‏ حسين که مي‏طلبد از خدا صفات حسن‏ مقام و ملجاء قدوسيان گرفته قرار در آستين وليش خداي داد وطن‏ محل دفن خود اندر نجف مهيا داشت‏ امام هشتم دادش به قرب خود مسکن‏ سروش غيبم اين گفت از پي تاريخ‏ مقام قرب شدش باز موطن ما من (1333) کتبه محمد الموسوي صنيع التوليه به اهتمام جناب حاج محمد حسن تاجر رشتي تمام شد، نقاش ميرزا عباس علي، منبت ابوالحسن صنيع التوليه. در ايوان حجره رو به قبله نوشته شده: تبارک الله از اين حجره سپهر آئين‏ که يمن و يسر مرا و راست از يسار و يمين‏ به نام ايزد از اين مشکوي فلک کرباس‏ که هست درکه او خوشتر از بهشت برين‏ رواست ناز نمايد به ساحت ملکوت‏ ز فر مضجع داراي آسمان و زمين‏ امام جن و بشر ثامن‏الائمه رضا سليل احمد سلطان طوس خسرو دين‏ قوام شرع محمد، محمد باقر که بد به ملک صفاهان ز فضل رکن رکين‏ ز وعظ دلکش از وضع درس فقه و اصول‏ ز لعل لب همه جا مي‏فشاند در ثمين‏ به توليت پدري نيک بود و روحاني‏ که کرد چون پدران علم و حکمتش تلقين‏ غرض بناء همايون توليت فرمود اشاره چون پي ترميم اين رواق مبين‏ ز بهر گفتن تاريخ فوت باقر علم‏ در اين مکان به شدند اهل علم و فضل مبين‏ نهاد پاي در آن جمع نادري و سرود در اين اطاق شده باقر العلوم دفين (1319) ق [ صفحه 256] در کتيبه ديگر در اين جا نوشته شده: کل رياض علي مرتضي قلي که بود ز فر توليت شاه دين شگفته جبين‏ اشاره کرد به ترميم اين همايون کاخ‏ که دفن بود در آن پيشواي دين مبين‏ سپس شدم پي تاريخ سال ترميمش‏ به فکر و ذکر چه کر و بيان سدره نشين‏ سر از بهشت برون کرد خازن و به سرود گشوده شد در فردوس هان بيا و ببين (1330) ق‏ در عهد توليت حضرت مستطاب اجل امجد اکرم آقاي مرتضي خان طباطبائي مد ظله مرمت شد به سعي و اهتمام جناب جلالت مآب آقاي بنان هستابون به اتمام رسيد، کتبه الحقير محمد الموسوي صنيع التوليه کتيبه نويس آستانه، منبت‏کار ملا علي اکبر. در ايوان حجره ديگري در اين جا نوشته شده: تبارک الله از اين کاخ آسمان دربار که شد ز آئينه چون آئنه کردار سزد که فخر کند فرش او به عرش برين‏ ز فيض روضه پر نور خالق الانوار غريب خاک خراسان شهيد زهر جفا رضا ولي خدا شبل حيدر کرار شرافت ابدي از سر رضا بنهاد در اين رواق بهشتي معاون التجار محمد حسن آن خواجه بزرگ که شد حسن خصال و حسن خووز بده احرار سنين عمرش پنجاه و هفت بود که رفت‏ از اين سرا چه فاني به سوي دار قرار مهين برادر او حاج معين که بود بهين معاون او لطف ايزد داور کتيبه کرد چنين غرفه‏اي به صحن جنان‏ که واقع است شهنشاه طوس را به جوار غرض چه نادري از ساکنان خلد برين‏ ز سال فوت معاون نمود استفسار ز پاي طوبي حوريه‏ي گذشت سرود نمود جاي به جنت معاون التجار (1330قمري) تذهيب حسين الموسوي، به سعي و اهتمام جناب ميرزا عبدالوهاب منشي باشي تمام شد. منبت ملاعلي اکبر. در ايوان يکي از حجره‏هاي رو به قبله نوشته شده: تبارک الله از اين حجره نکو منظر گرش بديده تحقيق در آري نظر بهشت را که تمنا کند در اين مضجع‏ به عهد توليت مرتضي سليل حسن‏ در اين جا تعدادي از کاشي‏ها ريخته شده و شکسته است و در طرف چپ ايوان [ صفحه 258] دنباله آن چنين است: يکي به نام حسن ديگري حسين کز مهر گرفته‏اند دو مدفن کنار يکديگر که تا خداي رضا رضا گردد نهند سر به صد اميد در کنار پدر چه شد مرمت اين حجره خواست تاريخش‏ به يادگار شود ثبت همچو نقش حجر رسيد ظاهر گفتار... کشته فزون‏ عليرضا ز ادب رخ نهاده بر اين در توان ز حجره در آرم همي سرو گويم‏ مبادا آن که بهشت آرزو کند ديگر اين رباعي نيز در همين ايوان نوشته شده است: قم کلک مؤيد خادم شاه رضا آن که شد از حسن خط مشهور کلکش کيميا باشد اميدش که از فرط کرم گردد شفيع‏ قبله هفتم ولي حق رضا رو جزا عمل کربلائي يوسف کاشي پز دربان ثالث، و در اين جا روي کاشي نوشته شده يا راب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت الاعز الاجل الاکرم و لجميع من قال لا اله الا الله. در ايوان حجره ضلع شمالي نوشته: زهي رواق مقدس که حوري و غلمان‏ ستوده کرد به جنت به کاکل و کيسوي‏ غريب خاک خراسان علي بن موسي‏ سليل احمد مختار ضامن آهوي‏ چه حاج مهدي تبريزيان بازرگان‏ که شد ارامل و ايتام را به سويش روي‏ به فکر آخرت افتاد در زمان حيات‏ که در ممات خدا بخشدش ز کوثر جوي‏ به جز ولايت الحق نديد توشه راه‏ که طي راه نمايد به جانب مينوي‏ به ساحت حرمت لا جرم به صحن جديد نموده ما مني از بهر خود ز آهن و روي‏ براي خويش و سه تن اقرباء نمود بنا چهار مضجع مينو فرخ نيگوي‏ بداد آينه آزين اين مقرنس قصر چه جام جم که بگيرد سکندرش آهوي‏ طلب مورخه اين بنا ربيع دوم‏ نمود و سالک ره از امامي و خاجوي‏ فزود بيهقي از جمع سر فرود و سرود نمونه‏اي ز قصور جنان شده مشکوي (1346) [ صفحه 259] در حاشيه کتيبه نوشته شده: کيميا کلک خادم شه طوس‏ با ولاي علي بود مانوس‏ زد رقم با خداي حي غفور در جزا بخشدش به شمس شموس‏ درايوان حجره‏اي در همين نقطه نوشته شده: سوي جنان روانه چه طغر انويس شد با حوريان قصر بهشتي جليس شد طغر انويس شاه رضا بود ز آن سبب‏ محشور با رضا و بان شه انيس شد سلطان طوس شمس شموس آن که آسمان‏ بر خوان فضل او بزمين کاسه ليس شد هر چند کس ز درگه حق نيست نااميد نوميد رحمتش ز چه ديو سفيد شد هر کس که رانده شد ز در رحمت رضا چون دال درد و چرخ جهان پنبه يس شد ابليس تا طمع نکند کوي خلد او جبريل مخفيانه بکويش پليس شد حوري که رفت خاک درش را بگيسوان‏ مشک ختن به پافته با تار گيس خويش‏ خادم بگوي شاه چه طغر انويس بود در باغ خلد بر همه زو آن رئيس شد تاريخ فوت او مکن از نادري سئوال‏ پرس از کسي که صاحب عقل نفيس شد آمد به خوابش اختر طوسي و باز گفت‏ تاريخ فوت طغر اطغر انويس شد (1336ق) در حاشيه کتيبه‏ها اين رباعي هم نوشته شده است: از عطاي زاده موسي ولي حق رضا خاک روب آستانش گشته کلکش کيميا تا که آثاري ز حسن خط وي ماند بد هر تا خردمندان کنند چون مه ز خود کسب ضياء در طرفين ايوان نوشته شده تاريخ فوت مرحوم ميرزا رفيع طغر انويس (1369) در ايوان يکي از حجره‏هاي شمالي ابيات معروف حکيم سنائي را که در مدح حضرت رضا عليه‏السلام سروده روي کاشي نوشته‏اند، اين اشعار مشهور و در همه جا هست و مطلعش اين است: دين را حرمي است در خراسان‏ دشوارترا به محشر آسان‏ در ايوان ديگري در همين قسمت آيه مبارکه آيةالکرسي نوشته شده و يک رباعي [ صفحه 260] نيز در حاشيه کتيبه آمده است. خادم شه آنکه آمد کيميا اندر قلم‏ زد در اين طاق مبارک آيةالکرسي رقم‏ تا خداوند کريم از فضل وجود رحمتش‏ بخشد هر خواننده‏اي بر حضرت خير الامم‏ در ايوان ديگري در همين قسمت سوره مبارکه حمد و توحيد با خط ثلث زيبا روي سنگ نوشته شده و در زير آن آمده کتبه محمد الحسيني الشهرستاني منبت‏کار ميرزا عبدالله 1333.