در مدخل اماکن و بيوتات آستان قدس چهار راه رو محل عبور زائران قرار دارد که اصطلاحا به آن جا بست ميگويند. يکي در طرف غرب رو به بالا خيابان، و دوم در طرف شمال رو به محله نوقان و خيابان طبرسي و سوم به طرف شرق رو به پائين خيابان و چهارم در طرف جنوب غرب مقابل بازار بزرگ و جنب مسجد گوهرشاد.
دو بست بالا و پائين که هنوز هم با اين نام خوانده ميشوند از زمانهاي بسيار
[ صفحه 284]
قديم وجود داشتهاند و نام آنها در کتابها و اسناد مدارک آستان قدس آمده است اينها همان بستهاي شرقي و غربي هستند که ظاهرا به خاطر جريان آب خيابان از غرب به شرق بر اين دو بست نهاده شده است و دو بست هم که در طرف شمال و جنوب ساخته شده از بناهاي بعد از انقلاب ميباشد.
اين بستهاي چهارگانه با طرز بسيار زيبائي بنا گرديده و يا نوسازي شدهاند، بست بالا خيابان که در سابق از سطح صحن کهنه بالاتر بود اخيرا با آن هم سطح گرديده و کف آن با سنگهاي سفيد پوشانيده شده است و ازارهي آن هم با سنگ مستور گرديده و بستهاي ديگر هم چنين مفروش شدهاند و در هر يک از آنها حوضهائي از سنگ ساخته شده که همواره از آنها آب در جريان است.
بست در اين جا يک معناي ظريف و لطيفي دارد، و آن اين است که حريم حضرت رضا عليهالسلام از اين نقطه آغاز ميگردد، ماموران دولتي و عمال حکومتها نميتوانند از اين نقطه فراتر روند محدوده حرم از بستها شروع ميگردد و اداره و انتظامات آن در اختيار کارگزاران آستان مقدس ميباشد.
تمام خدمات در اين محدوده توسط آستان قدس انجام ميگيرد، درمان و بهداشت، نظافت محيط، امنيت و رفاه، جلوگيري از مفاسد نظم و انتظام همه از طريق آستان قدس است. و مقامات دولتي در اداره اماکن و بيوتات مداخله مستقيم ندارند، و اگر کسي در اين محدوده مرتکب خلافي گرديد توسط مقامات آستان قدس بازجوئي ميشود و بعد با تشکيل پرونده به مقامات قضائي تحويل ميگردد.
بست معنائي ديگري هم در ادوار گذشته داشته و آن اين است که هر شخصي مورد ظلم و ستم يکي از حاکمان يا منتفذان قرار ميگرفت و کسي به فرياد اونميرسيد و دستش از همه جا کوتاه ميشد ميآمد و کنار بارگاه امام رضا عليهالسلام بست مينشست و از امام رضا ميخواست به فرياد او برسد و معمولا کارگذاران آستان قدس هم او را کمک ميکردند.
از طرف ديگر گاهي ميشد يک نفر جاني و قاتل که مورد تعقيب بود براي اين که
[ صفحه 285]
ماموران حکومتي او را دستگير نکنند و از قصاص و قتل رهائي پيدا کند در اين جا بست مينشست و ماموران دولتي هم به احترام حريم رضوي داخل محدوده متبرکه نميشدند و شخص مجرم مدتها در اين جا ميماند و کسي هم او را به زور از آن جا بيرون نميکرد.
يک بانوئي از محترمات عشيره زعفرانلو که من در کودکي او را ديده بودم و با مرحوم پدر بزرگم آشنائي داشت داستاني از او را که به اين موضوع ارتباط دارد برايم نقل کرد، جدم که خداوند او را رحمت کند فرمود: يکي از منسوبان نزديک اين خانم به دست شخصي در قوچان کشته شد، قاتل فورا به مشهد مقدس رفت و در کنار حرم امام رضا عليهالسلام بست نشست و ماموران نتوانستند او را از آن جا بيرون بياورند و مجازات کنند.
قاتل مدتها در آن جا ماند و از بست بيرون نشد، تا آن گاه که اين خانم خودش اقدام کرد روزي اسلحه کمري برداشت و زير چادر خود پنهان کرد و وارد محوطه بست گرديد و قاتل را با رها کردن تيري از پاي درآورد و انتقام گرفت، در سالهاي گذشته بست نشستن معمول بوده ولي از اوايل قرن حاضر اين سنت متروک شده است.
|