از همان وقتي که حضرت رضا عليهالسلام در باغ حميد بن قحطبه طائي طوسي به خاک سپرده شد و جسد پاکش در آن سرزمين قرار گرفت و به مشهد رضا عليهالسلام معروف گرديد، دفن جنازه در آن جا معمول گرديد، نخست افراد سرشناس و متنفذين در آن جا دفن شدند و بعد از مدتي که در آن جا تشکيلاتي درست شد و خادم و سادن و نگهباني مرتب گرديد، دفن اجساد در آن جا همگاني گرديد.
[ صفحه 354]
گروهي براي اعتقاد و ايماني که به حضرت رضا عليهالسلام داشتند و ميخواستند در جوار آن جناب به خاک سپرده شوند قبل از مرگ وصيت ميکردند تا جنازهي آنها را در آن جا دفن نمايند مطالعه در تاريخ مشهد و آستان قدس به خوبي نشان ميدهد که جنازهها را از مسافتهاي بسيار دور که گاهي چند ماه طول ميکشيده تا به مشهد مقدس برسانند و در آن جا به خاک سپارند.
در ميان مدفونان در جوار روضهي مبارکهي رضويه گروهي از ملوک، سلاطين، اميران، وزيران، سرداران، و رؤساي قبائل و عشائر از طوائف و فرق مختلف خراساني و غير خراساني قرار دارند که ما انشاء الله در تاريخ مشهد مقدس تعدادي از آنها را که در مصادر و مآخذ معتبر ذکر شدهاند به تفصيل خواهيم آورد.
تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد و در اين باره بررسي کرده است در حرم مطهر امام رضا عليهالسلام يعني محدودهي زير گنبد کسي را دفن نميکردهاند و ظاهرا از زمانهاي بسيار قديم متوليان روضهي مبارکه سرکار فيض آثار نميگذاشتهاند درحرم پاک آن جناب کسي دفن شود و در هيچ کتاب و مأخذي تاکنون ديده نشده که شخصي ولو در هر مقام مذهبي و يا سياسي بوده در آن جا دفن شده باشد.
در کتابها تصريح گرديده که در دوران اوليه تنها گنبد و مسجدي در کنار آن بوده و بعد تمام فضاي اطراف منطقه مسکوني و محل اقامت زوار و قبرستان بوده است و مردم از اطراف و اکناف جنازهها را به مشهد حمل کرده و در قبرستان مجاور حرم مطهر به خاک سپردهاند و مانعي در بين نبوده است.
آن چه مسلم است از عصر سامانيان و غزنويان شخصيتها و خاندانهاي بزرگ خراسان، اميران، دبيران، مالداران و متنفذان ايران براي خود در اطراف حرم مطهر مقبرههائي درست کردهاند و بعد جنازهها را از ماوراءالنهر و خوارزم و هند و سند و ساير مناطق دوردست حمل ميکردهاند و در مقبرههاي آماده به خاک ميسپردند و آن مقبرهها اختصاصي بودهاند.
به طور کلي پيرامون بقعهي رضويه تا فاصلههاي زيادي از جنوب و شمال قبرستان
[ صفحه 355]
بوده و تا دروازههاي شهر امتداد داشته است، سمعاني در کتاب التحبير خود از قبرستان دروازه طرق و دروازه نوقان ياد ميکند و خود اين قبرستانها را ديده است و تصريح ميکند که گروهي از اهل علم و فضل در آن جا دفن شدهاند.
ما انشاء الله در تاريخ مشهد که اختصاص به شرح حال علماء رجال و منطقهي مشهد و طوس ميباشد، در اين باره مطالبي خواهيم آورد و ذکر آنها در اين جا تناسبي ندارد و ترتيب کتاب را به هم ميزند، زيرا ما از نخست تصميم گرفتيم مطالب و موضوعات را از هم تفکيک کنيم و در فصل خود بياوريم.
از عصر تيموريان به بعد که رواقهاي جديدي ساخته ميشوند، محل براي دفن اموات صورت ديگري به خود ميگيرد، از اين زمان رواقها و بيوتات در اختيار متوليان قرار ميگيرند و ضوابط دفن تغيير ميکند و مانند سابق که در فضاهاي باز اموات را به صورت آزاد و بلامانع دفن ميکردند نبوده است و فضاهاي سر پوشيده در انحصار مسئولان قرار ميگيرد.
از اين زمان متوليان آستان مقدس براي دفن اموات در رواقها وجهي دريافت ميکردند و ديگر دفن آزاد و رايگان نبوده است مگر اين که سرپرست آستانه در مواردي دستور دهد که ميتي را به طور رايگان دفن نمايند، که البته در مورد مراجع و رجال مذهبي در اين باره در طول تاريخ معمول بوده که آستان قدس وجهي دريافت نميکرده است.
با گذشت زمان دفن ميت در آستانهي مقدسه مخصوصا رواقها و اماکن متبرکه به صورت يک منبع درآمد براي اولياء آستان قدس در ميآيد، به طوري که گاهي قبري را ميشکافتهاند که هنوز بدن ميت سالم بوده ولي با همهي اينها ميت ديگري را هم در آن جا ميگذاشتند، و اين موضوع باعث ميگردد که از دست متوليان به دربار صفويه بارها شکايتهائي فرستاده شود.
در کتابهاي خطي و اسناد و مدارک آستان قدس نوشته شده که شاه عباس صفوي در سال هزار و يازده طي وقف نامهاي در مورد دفن اموات در آستان قدس دستورالعملهائي به کارگذاران بقعهي مطهره ميدهد که متن آن چنين است.
[ صفحه 356]
وقف نمود جميع اراضي عمارات آستانهي مقدسه واقعه در اطراف مرقد مطهر و صحن مقدس و اراضي واقعه در پائين پاي مبارک و اطراف صحن مقدس را بر آستان عرش نشان که هر که را خواهند به شرف دفن در آن ارض مقدس مشرف سازند و آن آستان خلدنشان را براي او مأمن سازند.
بعد از قيام آن چه مقرر ميشود احدي مزاحم و مانع نشود و شرط شد متولي باشيان و عمال خجسته اعمال سر کار فيض آثار، از نبش قبر مانع گردند مگر به فاصلهي چهل سال تمام و هر کس از اين سلسلهي عليه عاليه واقف به رحمت ايزدي پيوست از جهت دفن او در اين ارض مقدس ديناري مطالبه حق الارض ننمايند.
هرگاه از خدام والا مقام و فراشان و ساير منصوبان به آستانه بوده باشد زياده بر اين مبلغ نگيرند در عمارات يک تومان، در صحن مقدس پنج قران، و از ساير ناس هر قدر گنجايش داشته باشد که باعث انتفاع سر کار فيض آثار بوده باشد مرخص و مختارند ولي از مبلغ ذيل کمتر نباشد، در عمارات پنج تومان، در صحن مقدس سه تومان، در ساير نقاط دو تومان.
در زمانهاي بعد که صحن و رواقهاي جديدي ساختند فضا براي دفن اموات زياد گرديد زيرا اين مناطق قبلا به صورت منطقهي مسکوني و تجارتي بوده است و بعد آن منازل و بازار و سراها و تيمچهها جزء اماکن متبرکه گرديد مانند صحن نو و رواقهاي شرقي حرم مطهر که ما آنها را قبلا شرح داديم و خصوصيات هر يک از آنها رابيان کرديم.
در حدود صد سال قبل حجرههاي صحن کهنه و جديد که در اول براي سکونت زائران درست شده بود، توسط اولياء وقت آستانه مقدسه به کسبه و اصناف و صاحبان حرف اجازه داده شده بود و بعد کار به جائي رسيد که کسبه از پرداخت وجه الاجاره هم خودداري ميکردند و حجرهها هم کثيف و نامرتب بود و کسي هم آنها را مرمت نميکرد.
مناظر زشت اين حجرهها و ايوانهاي جلو بينندگان را ناراحت ميکرد و رفت و آمد افراد مختلف براي داد و ستد در اين حجرهها اوضاع نامطلوبي را در اين مکان مقدس فراهم آورده بود، تا آن گاه که اولياء آستان قدس تصميم ميگيرند اين حجرهها را تخليه
[ صفحه 357]
کنند و براي دفن اموات در اختيار خاندانهاي متمکن قرار دهند.
مرحوم عبدالحميد مولوي از رجال آستان قدس و کارشناس واقعي در مسائل روضهي رضويه که ما نام گرامي او را در اين کتاب زياد بردهايم و از نوشتههاي او استفاده کردهايم، در اين مورد مطالبي دارد که نظر به اهميت آن در اين جا ذکر ميکنيم و گفتههاي آن مرحوم به عنوان يک سند با ارزش در خور نقل ميباشد، ايشان نوشتهاند:
در کودکي بنده حجرات تحتاني صحن کهنه و نو هر حجره در اختيار کسي بود، مرحوم حاج ميرزا عليرضا جلاير که طبيب حاذقي بود و نسل وي باقي است در يکي از حجرات به طبابت ميپرداخت و برخي از حجرات در اختيار صحاف، ساعتساز، و مشاغل ديگر بود و کرايه هم نميگرفتند و تدريجا اين حجرات رو به خرابي ميرفتند و کسي آنها را مرمت نميکرد.
مردحوم مرتضي قليخان طباطبائي که در سنوات مختلفه سه نوبت متولي باشي بوده و در سال 1330 قمري يعني شصت و هشت سال پيش که روسهاي تزاري عمارات آستان قدس و جامع گوهرشاد را به توپ بستند در اين سمت بود.
او در مدت خدمت خود به فکر افتاد که حجرات هر دو صحن را از وضعي که داشت تغيير دهد و آنها را مرمت کند، به اين جهت هر حجره را براي دفن اموات در اختيار افراد سرشناس به موجب حکم قرار داد تا صاحب مدفن چند سرداب براي خود و کسانش بسازد و داخل و خارج حجره يعني غرفهي جلوي آن را آئينهکاري و مزين کند و تعداد سرداب هر حجره در آن حکم معين گرديده است.
صاحبان سرداب اختيار نداشتند بيش از اندازهي مقرر در حکم سرداب بسازند، و يک حجرهي بزرگ در ضلع شمالي صحن عتيق را که در مقابل گنبد مطهر واقع شده اختصاص به خود و کسانش داد و آن جا را تعمير شايسته کرد و مدفن آن مرحوم اکنون در حجرهي مذکور ميباشد، و اين فکر مرحوم طباطبائي موجب گرديد که حجرات هر دو صحن کهنه و نو با رضايت صاحبان مدفن تعمير و مرمت و زينت پذيرد.
حجرهها مزين شدند و وضع بهتري پيدا کردند، اکنون هر حجرهاي را خانداني
[ صفحه 358]
در تصرف دارند و حافظ قرآن براي اشخاصي که در آن جا دفن شدهاند همه روزه قرآن ميخواند و شرط شده که موقعي که سردابهاي هر حجره مدفن افراد قرار گيرد و تمام شود، حجرهها دوباره در اختيار آستان قدس قرار ميگيرند و کسي حق تجديد دفن را ندارد.
نکتهي اساسي اين است که حجرات هر دو صحن براي کسب و جهت دفن اموات ساخته نشدهاند و هر دو کار مخالف نيت واقف ميباشد، بلکه حجرات براي توقف زوار بنا گرديده تا زواري که به مشهد مشرف ميشوند در آن جا سکني نمايند، و به مرور زمان هر متولي باشي نظري را اجرا کرده و بدعتي به يادگار گذاشته است، حال هم اگر صاحبان و اختيارداران حجرات زوار را در آن جا سکني دهند، سنت گذشته را احيا کرده و براي مدفونين هم هيچ گونه زياني ندارد - پايان گفتههاي مرحوم مولوي -.
آري، سخنان مرحوم عبدالحميد مولوي درست است که متولي باشيها در طول تاريخ هر کاري را که دلشان خواسته انجام دادهاند و به نصوص وقف نامهها عمل نکردهاند، رواقها و بيوتات متبرکهي آستان قدس در اختيار اميران و خوانين خراسان بود و آنها با دادن هدايا و تحف به متوليان و کارگذاران آستانهي مقدسه، رواقها را در اختيار گرفته بودند و اموات خود را در آن جا دفن ميکردند.
مؤلف اين کتاب به خوبي به ياد دارد که قبل از نوسازي حرم مطهر و رواقها که از سالهاي 1340 شروع گرديد، سنگهاي قبور را برداشتند و نوشتههاي ادوار گذشته را با نوشتههاي جديد تعويض نمودند به خوبي معلوم بود چه کساني در اين رواقها دفن شده بودند و اماکن متبرکه در اختيار چه خانوادههائي بوده است.
به طور کلي تا آن جا که من بررسي کردهام قسمت پشت سر امام رضا عليهالسلام که اکنون به رواق دارالفيض معروف ميباشد، در اختيار خوانين زعفران لو و امراي قوچان و نواحي آن بوده قسمت پائين پا مشهور به گنبد حاتم خاني در دست اميران قائنات و جنوب خراسان بوده و خاندان علم خزيمه در آن مدفون هستند و در دارالسياده و دارالحفاظ هم گروهي ديگر از خوانين ساير مناطق خراسان و شاهزادههاي قاجار و اميران و حاکمان اين سلسله دفن شدهاند.
[ صفحه 359]
در زمان معاصر به علت ساختن صحنها و رواقهاي جديد در حوزهي اماکن متبرکه فضاهاي زيادي براي دفن اموات فراهم شده است، زير اين صحنها خالي شده و در آن چند طبقه قبر براي گذاشتن مردگان ساخته شده و براي هر يک فضاي محدودي در نظر گرفته و تعداد زيادي ميت در آن جاي ميگيرند.
مقصود از اين کار فقط پذيرفتن تعداد بيشتري ميت ميباشد و هدف اصلي کسب درآمد براي آستان قدس است، اجرتي که آستان قدس از محل قبرها ميگيرد بستگي به موقعيت و جاي دفن دارد، هر چه به حرم مطهر نزديکتر باشد قيمت آن هم بيشتر است، رواقهاي دارالسياده و دارالحفاظ و گنبد حاتم خاني و رواق دارالفيض بسيار گران هستند.
در آستان قدس همه گونه افراد دفن ميگردند، براي دفن شدگان شرط خاصي نيست، بستگي به نظر اولياء ميت دارد، آنها هر جا که دلشان خواست مردهي خود را در برابر پرداخت اجرت به خاک ميسپارند، در اين جا مردان زاهد و پارسا و نيکان و خيرانديشان و همچنين اشخاص مشهور به فساد اخلاق و ظالم و خائن و صاحبان مقامات دفن ميشوند.
حضرت رضا سلام الله عليه در زندگي خود با گروهي از مردان با فضيلت و پرهيزکار و صاحبان علم و دانش مانند ابونصر بزنطي، فضل بن شاذان، يونس بن عبدالرحمن، عبدالعظيم حسني، حسن بن محبوب و مانند اينها محشور بود و کساني هم مانند فضل بن سهل، مأمون، هرثمة بن اعين و نظائر آنها با آن حضرت رفت و آمد داشتند.
اکنون هم پس از ممات هزاران نفر عالم فقيه، دانشمند، زاهد، و پارسا در کنار او آرميدهاند و صدها نفر هم از ملوک، اميران، حاکمان، خوانين، وزراء و رجال سياست در ادوار مختلف در کنار مزار او به خاک سپرده شدهاند، هر کس طبق عمل خود از جوار آن بزرگوار فيض ميبرد و نبايد فراموش کرد که نزديکترين فرد در کنار امام هارون ميباشد و چه نيکو سروده دعبل خزاعي رحمت الله عليه:
قبر ان في طوس خير الناس کلهم
و قبر شرهم هذا من العبر
[ صفحه 360]
ما ينفع الرجس من قرب الزکي و ما
علي الزکي به قرب الرجس من ضرر
از زمانهاي سابق افرادي از بزرگان، علما و رجال دين که در مشهد مقدس اقامت داشتهاند و امکان دفن آنان در هر جائي از بقعهي رضويه وجود داشته ولي آنان وصيت کردند، در بيرون شهر در زير آسمان دفن شوند و اينک چند قبر در کنار کوه سنگي قرار گرفتهاند که در عصر خود از مشاهير علماء و فقهاء مشهد بودهاند.
در زمان ما هم مرحوم ميرزا جواد آقا تهراني قدس سره که از اساتيد و مدرسان عالي مقام حوزهي علميهي مشهد بودند و عمر خود را در جوار بارگاه ملکوتي امام هشتم گذرانيدند و همواره علوم و معارف اهلبيت عليهمالسلام را تدريس ميکردند وصيت نمودند او را در خارج از روضهي رضويه زير آسمان و زمين بکر دفن نمايند، قبر ايشان اکنون در بهشت رضا قرار دارد.
|