هارون هنگامي که به طوس رسيد بيماريش شدت پيدا کرد و از حرکت بازماند به طوري که او را بستري کردند، در اين هنگام همهي کارگذاران و رجال بزرگ دربار او در طوس حاضر و لشگريانش هم در ماوراء النهر با رافع بن ليث در حال جنگ بودند و هارون هم قصد داشت خود را به آنها برساند و در جنگ شرکت کند.
يکي از روزها از شدت بيماري در حال اغماء بود. ناگهان خبر رسيد که رافع بن ليث دستگير شده و اکنون او را ميآورند، در اين هنگام رافع را به مجلس هارون
[ صفحه 30]
آوردند، او لحظهاي ديدهگان خود را باز کرد و نگاهي به رافع نمود، بعد از آن به کارگذاران خود اشاره کرد او را بکشند.
جلادان در مجلس حاضر شدند و در مقابل هارون و رجال حاضر در مجلس رافع را جلو آوردند و مانند قصابان که گوسفند را قطعه قطعه ميکنند بدن رافع را پاره پاره کردند.
هنگامي که با اين وضع جان داد، هارون هم در همان لحظات جان سپرد و بدين وسيله يک خليفه عياش و خوشگذران درگذشت.
نزديکان هارون بدن او را در همان جائي که درگذشته بود به خاک سپردند، او در خانهي حميد بن قحطبه حاکم طوس درگذشت، هارون در سر راه خود به سمرقند در اين کاخ که يک ساختمان دولتي بود، منزل کرد، و ظاهرا اين ساختمان از بناهاي قبل از اسلام بوده و بنائي بسيار عظيم در يک باغي که وسعت آن يک ميل در يک ميل بوده قرار داشته است.
بعد از مرگ هارون فضل بن ربيع وزير اعظم هارون فرماندهان لشگر و رجال کشور و سران قبائل را جمع کرد و گفت: بعد از اين امين در بغداد خليفه ميباشد و ما هم اکنون به طرف بغداد ميرويم، فضل بن ربيع سپس جبهي مخصوص خلافت و عصا و مهر خاص خليفه را برداشت و عازم بغداد شد.
|