مرحوم حاج حسين ملک يکي از رجال متمکن و صاحب مال و جاه و مقام در قرن معاصر بودند، او ثروت زيادي از املاک مزروعي و باغ و بوستان و منازل و مستغلات از پدرش به ارث برده بود، و زندگي بسيار مجلل و با شکوهي داشت و گاهي در مشهد مقدس و زماني در تهران زندگي ميکرد، زندگي اشرافي او در خانههاي مجلل شهري و ييلاقي سپري شد.
حاج حسين ملک از ثروت پدري خود بسيار استفاده کرد و برخلاف اکثر ثروتمندان زمان خويش به علم و ادب روي آورد و با اهل علم و فضل همنشين گرديد، در اثر همين معاشرتها به جهان دانش راه يافت و به جمعآوري کتب و مخطوطات مشغول شد. و چون از قدرت مالي زيادي برخورد بود در کارهايش موفق شد.
مرحوم ملک با اين اقدام نيک خود توانست کتابها زيادي را خريداري کند و در منزل خود گرد آورد. خدمات ايشان در اين مورد قابل تقدير و در خور ستايش ميباشد و اهل علم و ادب مرهون فعاليتهاي آن مرحوم ميباشند. او توانست با خريدن اين تعداد کتاب از مخطوطات و اسناد از بيرون شدن آنها از کشور جلوگيري کند.
ملک مجموعه علمي و فرهنگي خود را که شامل کتابخانه و موزه است به آستان قدس رضوي وقف کرد و شرط نمود کتابخانه در تهران باقي بماند و تحت نظر آستان قدس اداره شود، او در اين مورد وقف نامهاي نوشت و حدود و مقرراتي براي آن وضع
[ صفحه 439]
کرد. ما اينک در اين جا صورت وقف نامهي کتابخانه را عينا نقل ميکنيم:
حسين ملک داراي شناسنامه شماره 18392 صادره از مشهد ساکن تهران بخش 8 بينالحرمين کتابخانه ملي ملک خلف مرحوم مبرور فردوس و ساده حاج محمد کاظم ملک التجار حشره الله تعالي مع مواليه الاطهار في دارالقرار قربة الي الله تعالي و طلبا لمرضاته.
وقف مؤبد شرعي نمود شش دانگ عمارت پدري خود تحت پلاک شماره 1431 و 1434 ملکي اختصاصي متصرفي خود را که واقع است در تهران بخش 8 بينالحرمين بازار حلبيسازها که بين مسجد جامع و مسجد شاه است و فعلا عمارت مزبوره بتسميه واقف معزي اليه موسوم است به کتابخانه ملي ملک.
محدود است شرعا به شارع خاص و غربا به شارع خصوصي ديگر و جنوبا به بازار حلبيسازها و به دکاکين مشترکي بين واقف و آقاي حاج حسن اقا ملک اخوي ايشان که قسمتهاي تحتاني دکاکين مزبوره غير مشترک بلکه اختصاصي واقف و جزء کتابخانه مزبوره و در تصرف کتابخانه است و شمالا به خانههاي معروف به سلطان العلمائي.
ملک آقاي محمد باقر گماشته مرحوم حاج ملک التجار فوق الذکر است و قسمتي هم به خانه پلاک شماره 1423 به انضمام کليه کتابهاي موجوده در کتابخانه مزبوره از خطي و چاپي مصور و غير مصور و قرآنهاي خطي و کتب ادعيه مرقعهاي مصور و غير مصور و قطعات خطوط خوشنويسها و اساتيد و تومارها و کتب ايراني و فرنگي و عربي و ترکي و تابلوهاي نقاشي و غيرها.
به طور کلي آن چه و از هر مقوله کتاب که فعلا در کتابخانه موجود است و هر قدر قرآن - مرقع، قطعه، تابلو و تومار در آن است و درب کتابخانه بر آنها بسته ميشود بدون استثناء به علاوه اثاثيه متعلقه به کتابخانه مزبوره که فعلا در تصرف کتابخانه است بر آستانه مقدسه و عتبه عرش مرتبه مولي الموالي سلطان سرير ارتضاء علي بن موسي الرضا و علي ابابه الف الف تحية و الثناء، که شعبه از کتابخانه مقدسه رضويه باشد.
[ صفحه 440]
کافه و عامه افراد سکنه ايران بدون رعايت مليت حق استفاده داشته و هر يک از افراد در حوزه استعداد خود عندالحاجه از مندرجات بين الدفتين و از مدونات در آنها استفاده نمايند و شروط ضمن العقد هم که قابل هيچ گونه تغيير و تبديل نخواهد بود از قرار ذيل است:
اول: خانههاي مزبور ابد اممحض براي کتابخانه است. چنان که الان هم هست و در هيچ عصري قابل تغيير و تبديل با حسن و غيرهما و مورد هيچ گونه استفاده به غير عنوان مزبور از قبيل اجاره و غيرها نخواهد بود که الوقف علي حسب ما يقفها واقفها و فقط معد و مهيا براي کتابخانه و ورود مستفيدين و توقف موقت آنان در موقع استفاده است.
کتابخانه مزبور چنان که ذکر شد در همين تهران و همان عمارات مزبور بوده است که در هيچ عصري و هيچ وقتي حق تغيير محل و نقل کتب و مصاحف و باقي مذکورات را به محل ديگر ندارند، فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه و عليه لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعين اما خود واقف در صورتي که مصلحت ديد و صرفه وقف را احراز کرد ميتواند تبديل به محل ديگر نمايد و اين حق فقط خاص خود واقف است لاغير.
دوم - کتابخانه مزبوره بايد همه روزه غير از ايام تعطيل عمومي براي استفاده عموم باز باشد و کتابهائي را که مورد احتياج تقاضا کنندگان است در خود قرائت خانه براي مطالعه و استفاده به شرائطي که در نظامنامه ذکر و قيد شده است به آنها بدهند و در دسترس آنها بگذارند. قارئين و مطالعه کنندگان هم مکلف در رعايت شرايط مقرره در نظامنامه و موظف به عدم تخلف از آن خواهند بود.
سوم - بيرون دادن و بردن کتاب و قرآن و غيرها از کتابخانه مطلقا ممنوع است و احدي حق بيرون بردن از کتابخانه را ندارد. قرآنها و کتب ادعيه اعم از خطي و چاپي براي تماشا به غير مسلم ندهند خطوط مبارکه ائمه اطهار عليهمالسلام را جز از زير محفظه آئينه به نظر و زيارت احدي نرسانند.
[ صفحه 441]
چهارم: کتب مصور خطي يا چاپي را که به واسطه قدمت ذي قيمت است به دست هر کس ندهند و اگر ضرورت اقتضا کند بايد در اطاقي ديگر غير از قرائت خانه عمومي با حضور متولي و مدير و يکي از نظار و يا با حضور مدير يا يک نفر از نظار و پس از رفع حاجت بلافاصله به جاي خود و به مخزن کتابخانه عودت دهند.
پنجم - کتابهائي را که نسخه آن منحصر در فرد است و يا کمياب جز به دست اشخاص معتمد و مورد اطمينان و وثوق ندهند و در حين قرائت و استفاده اشخاص از کتب مزبوره کاملا مواظبت نمايند که در موقع ورق زدن انگشتها را با آب دهان تر نکنند و با فشار مستلزم ايجاد چين و شکن ورق نزنند، به عبارة اخري متصديان امور کتابخانه و کتابدارها بايد شرايط مذکوره در نظامنامه را پيوسته و براي هميشه در نظر داشته باشند.
متصديان قرائت خانه در نوبت کشيک خود و موقع کتاب دادن به تقاضا کنندگان و مطالعه کنندگان و قبل از ورق زدن و استفاده بايد ايشان را به نظامات متذکر و آگاه کنند که از امور مزبوره اجتناب نموده و لوازم نظافت را کاملا رعايت کنند و اگر تذکر و آگاهي مفيد نيافتاد کتاب را از آنها گرفته به کتابدار برسانند.
ششم - استعمال دخانيات و مواد ناريه در کتابخانه به نحو الاطلاق ممنوع است و بايد عموما در تمام اوقات رعايت پاکيزگي و نظافت را نموده و از استعمال چيزهائي که مورث حريق و خسارت است جدا احتراز و اجتناب جويند.
خاصه مدير کتابخانه مکلف است که دقيقا مواظب باشد و کتاب دارها مطلقا در مخزن کتابخانه دخانيات و مواد محترقه اسعمال نکنند، که خداي ناخواسته موجب حريق و خسارت شود و در صورت مشاهده تخلف، متخلف را از خدمت منفصل نمايند.
هفتم - در موقع احتياج کتابها به صحافي، بايد در خود کتابخانه صحافي شود بيرون دادن از کتابخانه در ضمن شرط سيم ذکر شده است ممنوع است و در موقع لزوم بايد در خود کتابخانه و در تحت نظر متولي يا مدير و يک نفر نظار صحافي شود.
مخصوصا کتابهاي صورتي و قيمتي و داراي سرلوحهاي مهم تذهيب کاري و
[ صفحه 442]
کتابهائي که قدمت تاريخي دارد يا ممضي و مصدق به امضاء سلاطين و اساتيد است جدا بايد تحت نظر مدير و کتابدار مسئول با اجازه متولي صحافي شود که تصاوير و سرلوحها سرقت نشود.
هشتم - توليت موقوفه مزبوره مادام الحيودة واقف با خود واقف است منحصرا واحدي حق دخالت در امور کتابخانه و بازجوئي از عمليات واقف نخواهد بود و فقط مستقلا در مطلق امورات کتابخانه غير از فروش مختاريت دارد لاغير، در صورتي که تبديل کتابخانه را به محل ديگر صلاح بداند و صرفه وقف را احراز نمايد، چنان که در شرط اول ذکر شده است ميتواند تبديل کند.
اين حق تعدي و تجاوز به غير واقف نخواهد کرد و متوليهاي بعدي اين حق را ندارند و بعد از واقف امر توليت هميشه و در عصري از اعصار آتيه مفوض است به نائب التوليه آستان قدس رضوي که متصدي امورات توليتي آستانه مقدسه باشد و نظارت با دو صبيه واقف خير مواقف مسميتان عزت ملک و ملک خانم و مدعي العموم ديوان عالي تميز که متصدي شغل مدعي العمومي و داخل در خدمت باشد.
بعد از دو صبيه مرقومتان قائم مقام آنها در امر نظارت اولاد آنها هستند، نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن با تقدم طبقه سابقه بر لاحقه و تقدم ذکور بر اناث، در هر طبقه هم يک نفر از اولاد هر يک از صبيتان که دو نفر خواهند شد نظارت خواهند داشت به شرط الارشدية و الاصلحية، در صورتي که در طبقات اولاد که نظارت راجع با آنها خواهد شد واجد الوصفين متعدد باشد اکبر از آنها واجد و صفين است، نظارت خواهد داشت.
در صورت تساوي در سن تعيين آن دو نفر به قرعه شرعيه بايد بشود و در صورت انقراض اولاد مطلقه ذکورا و اناثا امر نظارت منحصرا راجع است به همان مدعي العموم ديوان عالي تميز و توليت کما ذکر راجع به نيابت التوليه آستانه مقدسه رضويه.
درخاتمه مرقوم ميشود که حق التوليه و حق النظاره و مخارج کتابخانه و تعيين اجزاء و مستخدمين و حقوق آنها به شرحي است که بعدا معين خواهد شد و صيغه وقف جاري و قبض و اقباض به عمل آمد. فصار و قفا صحيحا شرعيا به حيث لا يباع و لا يورث و لا
[ صفحه 443]
يرهن.
براي تعيين حق الثبت قيمت موقوفه مزبوره از عمارت و کتب و غيرها مبلغ يک ميليون ريال يکصد هزار تومان است. به تاريخ ششم آبان ماه سال 1316، محل امضاء محمد حسين اللهم و فقنا به توفيقک و بارک علينا.
نگارنده گويد همان گونه که در وقف نامه آمده محل کتابخانه ملک در بازار حلبيسازها واقع در بازار تهران ميباشد و در منزل مسکوني خانواده واقف که قبل از تاسيس کتابخانه پدر واقف هم در آن جا سکونت داشته است، ساختمان کتابخانه در يک محل پر رفت و آمد و مرکز مهم تجارتي قرار گرفته و در مرکز شهر تهران واقع شده است.
ساختمان کتابخانه محدود و در دو طبقه قرار دارد، طبقه فوقاني عنوان مخزن و طبقه دوم سالن مطالعه ميباشد در اين جاي محدود و بنبست که در وسط يک بازار قديمي و کهنه ميباشد، و راه رفت و آمد ماشين و وسايل موتوري سنگين و بزرگ در آن امکان ندارد، و در مواقع بروز خطر و آتشسوزي در مجاورت آن و يا خود کتابخانه نگرانيهائي درباره کتابخانه وجود داشت.
کارشناسان در اين مورد به فکر چارهجوئي برآمدند، مخصوصا بعد از جريان جنگ که تهران بمباران ميشد آستان قدس رضوي در فکر چگونگي حفظ اين ميراث بزرگ فرهنگي برآمد و همه دستاندرکاران و علاقمندان به فرهنگ و معارف نگران کتابخانه بودند.
در اين جا کارشناسان نظر دادند، براي حفظ کتابخانه چارهاي جز تغيير محل نيست و در اين فضاي کوچک و محدود که هر طرف محصور است امکان کمک رساني در هنگام بروز خطر وجود ندارد و چنان که در اين مورد غفلت شود و اقدامي براي تغيير محل صورت نگيرد، اين گنجينه بزرگ زيان خواهد ديد و قطعا روح واقف هم از اين جريان ناراحت خواهد شد.
[ صفحه 444]
|