رجاء بن ابيضحاک خراساني وارد مدينه شد و پيام مأمون را به آن حضرت رسانيد، در کتابها و مآخذ و مصادر موجود از متن اين پيام خبري نيست، معلوم نميباشد اين پيام شفاهي بوده يا کتبي، و از مذاکرات و گفتگوهاي امام رضا عليهالسلام با فرستادگان مأمون هيچ گونه اطلاعي در درست نيست. و موضوع مسکوت مانده است. از اخبار و روايات موجود به صراحت معلوم ميگردد که امام عليهالسلام با کراهت اين مسافرت را قبول کرده است و به نزديکان خود فرمودند: او از اين سفر مراجعت نخواهد کرد، در متون احاديث اين باب آمده که او را جبرا و بدون اختيار وادار به مسافرت کردند زيرا کلمه «أشخصه» که به معني جلب است در اينجا آمده است.
«اشخاص» به معني بردن با قهر و غلبه ميباشد، و در جائي استعمال ميگردد که مسافر در حال اختيار نيست، و او را اجبارا جلب ميکنند، و از هر طريقي که بخواهند ميبرند و حتي براي مسافر اختيار يک طريق هم ممکن نيست، و به طوري که در مصادر آمده است، اگر امام امتناع هم ميکردند او را با زور ميبردند زيرا منظور آنان بردن امام به خراسان بوده است.
امام رضا سلام الله عليه بدون رغبت و مسل خود را آماده کرد، و ميدانست که از اين سفر باز نخواهد گشت، امام خويشاوندان، زنان و فرزندان خود را جمع کردند و به آنها فرمودند: شما براي من گريه کنيد، من سفري پر خطر در پيش دارم. امام رضا با فرزندش ابوجعفر جواد عليهالسلام که هنوز کودک بود وداع کرد و عازم خراسان شد.
[ صفحه 37]
حضرت رضا عليهالسلام بعد از زيارت قبر مطهر رسول اکرم صلي الله عليه و آله وداع با آن جناب به طرف مکه معظمه رهسپار شد، و بعد از انجام مراسم عمره راه عراق را پيش گرفت، و به قادسيه رسيد. از روايات ابونصر بزنطي معلوم ميشود امام عليهالسلام چند روز در قادسيه اقامت داشتهاند و مردم با آن حضرت رفت و آمد ميکردهاند.
کارگذاران مأمون که همراه امام بودهاند معلوم نيست چرا از قادسيه تغيير مسير داده و به جاي اين که راه معمول و کاروانرو را انتخاب کنند و به کوفه و بغداد بيايند راه بيابان بصره را که طريقي خشک و کويري بود برگزيدهاند و حضرت را از قادسيه به بصره بردهاند.
امام رضا قادسيه را ترک گفتند و در منزل نباج در باديه بصره فرود آمدند، و بعد از آن وارد بصره شدند و بعد از چند روز اقامت از بصره خارج شدند و در اهواز فرود آمدند، از روايات وارده معلوم ميگردد، ورود امام به اهواز در هنگام شدت گرما بوده و آن حضرت در اهواز بيمار ميشوند. و چند روز در آنجا به سر ميبرند.
بعدا اهواز را ترک گفته و از طريق رامهرمز و اصطخر فارس و کوير مرکزي وارد طبس شده و از طريق کاشمر وارد نيشابور ميشوند، از حديثي که ابن شهر آشوب در مناقب نقل ميکند امام رضا چند ماه در نيشابور اقامت ميکنند و مردم از آن حضرت ديدن مينمايند و از آن بزرگوار اخذ حديث ميکنند که يکي از آنها حديث سلسلة الذهب ميباشد.
امام از نيشابور هم بيرون ميشوند. از طريق رباط سعد و ده سرخ به ناحيه طوس ميرسند و در دهکده سناباد نوقان در باغ حميد بن قحطبه ساکن ميگردند و از قبر هارون هم ديدن ميکنند، و بعد از طريق سرخس وارد مرو ميشوند و مورد استقبال مأمون و رجال بزرگ دربار او قرار ميگيرند و اين سفر طولاني پايان ميگيرد.
در پارهاي از کتب تاريخي آمده که امام رضا عليهالسلام را از طريق کوفه و بغداد و ري به نيشابور بردهاند اين مطلب درست نيست و ما در کتاب مسند الرضا عليهالسلام از روي روايات و احاديث وارده مسير آن جناب را معين کردهايم،
[ صفحه 38]
جويندگان و محققان ميتوانند به آن کتاب مراجعه کنند و مدارک آن را بنگرند.
|