بنابر قول مشهور در ميان علماي شيعه و سني امام رضا عليهالسلام در آخر ماه صفر سال 202 هجري وفات کردند و اکنون يک هزار و دويست و نه سال از وفات آن حضرت ميگذرد و چون اساس شهر مقدس مشهد از وفات آن حضرت شروع ميگردد و با قرار گرفتن آن بزرگوار در خاک طوس و دهکدهي سناباد تاريخ اين شهر مقدس آغاز ميشود.
مورخان و محدثان شيعه و سني اتفاق کردهاند که مأمون بدن مطهر امام رضا عليهالسلام را در کنار قبر پدرش هارون به خاک سپرد شيخ أبوجعفر صدوق در يک روايت نقل ميکند که مأمون قبر پدرش هارون را شکافت و امام رضا عليهالسلام را در کنار او به خاک سپرد و گفت: اميدوارم خداوند او را از قرب جوار علي بن موسي بهرهمند کند. [1] .
محمد بن يعقوب کليني رضوان الله عليه گويد: امام رضا در سناباد نوقان وفات کردند و در همان جا به خاک سپرده شدند. [2] .
امين الاسلام طبرسي گويد: امام رضا سلام الله عليه در دهکدهي سناباد طوس در
[ صفحه 54]
ناحيه خراسان وفات کردند. [3] .
شيخ صدوق رضوان الله عليه در حديثي از جعفر بن محمد نوفلي نقل ميکند که حضرت رضا عليهالسلام فرمودند من از اين سفر باز نخواهم گشت مبارک است آن قبري که در طوس است و دو قبري که در بغداد ميباشد. رواي گويد: عرض کردم يکي از آنها را مي شناسيم دومي کجاست، امام عليهالسلام فرمودند به زودي آن را خواهيد شناخت قبر من و هارون پهلوي هم خواهند بود. [4] .
در حديث ديگري از جعفر ارجاني روايت ميکند که هارون از دري در مسجدالحرام بيرون شدند و امام رضا عليهالسلام هم از دري ديگر برآمدند، و فرمودند: اگر چه خانه ما و هارون از يکديگر بسيار دور است ولي ما در طوس در کنار هم خواهيم بود، و بعد اظهار داشتند. اي طوس به زودي مرا با او جمع خواهي کرد و به هم نزديک خواهي نمود. [5] .
در حديث ديگري از حبيب سجستاني نقل ميکند که امام رضا عليهالسلام فرمودند: مرا از کنار قبر جدم صلي الله عليه و آله بيرون خواهند برد و من در غربت از دنيا خواهم رفت و در کنار هارون دفن خواهم شد رواي گويد: من از مدينه به دنبال او بيرون شدم او در طوس درگذشت و در کنار هارون به خاک سپرده شد. [6] .
صدوق از محمد بن فضيل روايت ميکند که امام رضا عليهالسلام در عرفات و مني به هارون نگاه ميکردند و ميفرمودند: من و هارون کنار هم خواهيم بود، ما معني اين حديث را نميدانستيم تا آن گاه که در طوس درگذشت و در کنار هارون به خاک سپرده شد. [7] .
[ صفحه 55]
شيخ مفيد رحمة الله عليه گويد: مأمون دستور داد جنازه امام رضا عليهالسلام را در خانه حميد بن قحطبه در قريه سناباد نوقان در سرزمين طوس به خاک بسپارند، در همان جائي که هارون رشيد قبلا دفن شده بود، قبر ابوالحسن عليهالسلام در قبله قبر هارون قرار دارد. [8] .
ابنخلکان گويد: علي بن موسي الرضا عليهالسلام در آخر ماه صفر سال 203 در شهر طوس درگذشتند و مأمون او را در کنار قبر پدرش دفن کرد. [9] .
ابنوردي هم در تاريخ خود گويد: علي الرضا در طوس درگذشت و مأمون او را در نزد رشيد به خاک سپرد.
ابوذکريا موصلي گويد: مأمون علي بن موسي الرضا عليهالسلام را در کنار قبر پدرش که در نواحي طوس بود به خاک سپرد. [10] ابوالفرج اصفهاني گويد: مأمون همراه جنازه علي بن موسي عليهماالسلام بيرون شد و جنازه را در کنار قبر پدرش دفن کرد، مأمون هنگام حفر قبر خودش حضور داشت و گفت: صاحب اين نعش به من ميگفت: هنگامي که خواستيد براي من قبري حفر کنيد آب و ماهي در آن جا ظاهر خواهند شد، بعد از آن که مشغول حفر شدند آبي ظاهر شد و ماهي در آن پديد آمد، و بعد آب خشک گرديد و رضا عليهالسلام را در آن جا به خاک سپردند. [11] .
محمد بن جرير طبري گويد: علي بن موسي الرضا در آخر ماه صفر سال 203 درگذشت و مأمون او را در نزد رشيد دفن کرد. [12] .
ابناثير گويد: در سال 203 علي بن موسي الرضا عليهالسلام در طوس
[ صفحه 56]
درگذشت و مأمون او را در نزد پدرش هارون دفن کرد. [13] .
يعقوبي گويد: علي بن موسي الرضا عليهماالسلام در قريه نوقان از دنيا رفت و گفته شده: علي بن هشام او را به وسيلهي انار مسموم کرد. [14] .
ابنکثير گويد: علي بن موسي در طوس درگذشت و مأمون او را در کنار پدرش هارون دفن کرد. [15] .
يافعي گويد: علي بن موسي در طوس وفات يافت و مأمون او را در کنار پدرش به خاک سپرد. [16] .
از روايت ابوصلت هروي و ديگران که شيخ صدوق روايت ميکند ظاهر ميشود که مأمون در نظر داشته امام رضا عليهالسلام را در پشت سر پدر و يا پائين پاي او دفن کند ولي موفق به اين کار نشده است و در اين که امام عليهالسلام بالاي سر هارون و يا در قبله آن دفن شده باشد در اخبار و روايات مختلف آمده است، که اينک به آن ميپردازيم.
در حديث ابوصلت آمده که امام رضا عليهالسلام به او گفتند: تربت من بالاي سر هارون خواهد بود در حالي که در حديث ديگري ذکر شده که قبر مبارک آن حضرت در قبله قبر هارون قرار دارد، و اين دو حديث را شيخ أبوجعفر صدوق رحمة الله عليه در کتاب عيون الاخبار آورده است در بعضي از مصادر آمده که امام در جنب هارون يا چسبيده به قبر او مدفون شده است و اين که در کدام طرف بوده اشارهاي نشده است.
ابوجعفر صدوق از ابوالصلت هروي نقل ميکند که او گفت: يکي از روزها در خدمت امام رضا عليهالسلام بودم. امام فرمودند: اي ابوصلت وارد اين گنبدي که قبر هارون در آن قرار دارد بشويد و از چهار طرف آن مقداري خاک براي من بياوريد،
[ صفحه 57]
ابوصلت گويد: من وارد مقبره شدم و مقداري خاک براي حضرت آوردم.
امام فرمودند: خاک را به من بدهيد، من خاکي را که از کنار در ورودي برداشته بودم به آن حضرت دادم امام خاک را گرفتند و بوئيدند و بعد به دور انداختند و فرمودند: به زودي در اين مکان براي من قبري حفر خواهند کرد و بعد سنگ بزرگي ظاهر خواهد شد، اگر همه کلنگ زنان خراسان را هم جمع کنند نميتوانند آن سنگ را از جاي خود حرکت دهند.
بعد از اين خاکي را که از پائين پاي هارون و خاکي را که از بالاي سرش برداشته بودم به آن حضرت دادم، امام فرمودند: خاک بالاي سر تربت من خواهد بود، و بعد از اين فرمودند: به زودي در اين جا قبري براي من حفر خواهد شد، شما به آنها بگوئيد براي من به اندازه هفت پله زمين را حفر کنند و بعد ضريحي براي من ترتيب دهند.
اما اگر آنها خواستند براي من لحدي قرار دهند بايد لحد در حدود دو زرع و يک وجب باشد و خداوند آنرا وسيع خواهد کرد، هنگامي که آنها براي من لحدي ترتيب دادند شما در آن جا رطوبتي خواهي ديد من اکنون کلماتي را به شما تعليم ميدهم که در آن موقع بخوانيد هرگاه اين کلمات را بخوانيد آب از آن ميجوشد و تو در آن ماهيهاي کوچکي را مشاهده خواهي کرد.
من اکنون مقداري نان به شما خواهم داد، هنگامي که ماهيها ظاهر شدند اين نانها را بر آب بريزيد تا ماهيها آن نان را بخورند، آن گاه که ماهيها نانها را خوردند يک ماهي بزرگ پيدا خواهد شد که همهي ماهيهاي کوچک را خواهد خورد و بعد هم از انظار مخفي خواهد شد، بعد از آن که ماهي از نظرها محو شد کلماتي که اکنون به شما تعليم ميدهم بخوان تا آبها خسک شود و بايد اين کارها را در حضور مأمون انجام دهي. [17] .
در حديث ديگري نقل ميکند که امام رضا عليهالسلام فرمودند: مأمون سعي
[ صفحه 58]
ميکند قبر پدرش را قبله قبر من قرار دهد و اين کار عملي نيست آنها نخواهند توانست در آن جا زمين را حفر کنند، در آن هنگام شما به مأمون بگوئيد تا در قبله قبر پدرش زمين را حفر کنند و تو کلنگ را بر زمين فرود آور و در اولين کلنگ قبري آشکار خواهد شد و ضريحي آماده خواهيد ديد.
بعد از اين آبي سفيد از آن جا فوران خواهد کرد و همهي ضريح و قبر را فراخواهد گرفت و بعد يک ماهي بزرگ در آن جا ظاهر خواهد شد، و سپس ماهي از انظار پنهان ميشود و آب هم فروکش ميکند، در اين هنگام بدن مرا وارد قبر ميکنيد و مرا در آن جا ميگذاريد، قبر من خود به هم متصل خواهد شد و نيازي به ريختن خاک نخواهد داشت. [18] .
|