عزالدين ابوالحسن معروف به ابن‏اثير در کتاب کامل التواريخ تصريح مي‏کند که امير سبکتکين مشهد طوس را خراب کرده [1] و سالها اين روضه منوره مخروبه بوده و قبر مطهر سقفي نداشته است ابن‏اثير و يا مورخان ديگري که اين حادثه را نوشته‏اند نمي‏گويند به چه علت سبکتکين دست به اين جنايت زده و روضه مطهره را خراب کرده است. در اين جا دو علت مي‏توان براي آن ذکر نمود، نخست اين که ترس حکام حنفي خراسان از تسلط آل بويه بر آن منطقه بوده، به طوري که همه مي‏دانند سلاطين آل بويه که شيعه مذهب بودند بر غرب و جنوب و مرکز ايران آن روز مسلط بودند، و بغداد مرکز خلافت نيز در اختيار آنها بود و خليفه جز نام و عنوان قدرتي نداشت. آل بويه در خراسان آن روز فعاليت داشتند، يکي از مراکز حکومت آنها شهر ري بود، و [ صفحه 93] همواره به خراسان نظر داشتند، بهترين جا براي فعاليت آن‏ها مشهد امام علي بن موسي الرضا عليهماالسلام بود که پناهگاهي براي شيعيان و دوستان اهل‏بيت به شمار مي‏رفت، و آن‏ها همواره براي زيارت به آن جا مي‏رفتند، در اين باره سخنان ديگري هم هست که در تاريخ مشهد مقدس خواهد آمد. دوم اين که بر اساس روايات تاريخي جنگ و نزاع‏هائي در طوس بين شيعه و سني بوده، اهالي مشهد مقدس اکثر شيعه و سادات و علويان بوده‏اند و مردمان طابران و نوقان اکثر از اهل سنت بوده‏اند، شيعيان و علويان به حضرت رضا عليه‏السلام توجه داشته‏اند ولي اهل سنت در حالي که به امام رضا عليه‏السلام علاقه و محبت داشتند به هارون هم معتقد بودند. گاهي در مشهد و روضه مبارکه در اثر تعصب طرفين و يا تحريک و اغواء عوامل مخرب اغتشاشات و حوادث خونيني در مشهد انجام گرفته که باعث کشتار طرفين و تخريب مشهد مي‏شده است، ظاهرا تخريب حرم امام عليه‏السلام توسط سبکتکين به خاطر همين، حوادث و تجمع شيعيان در آنجا بوده است. آنچه مسلم است سلاطين و اميران حنفي که بسيار هم متعصب بوده‏اند و از خليفه بغداد حمايت مي‏کردند، نمي‏خواستند شيعيان در مشهد نفوذ پيدا کنند، بنابراين به هر وسيله متوسل مي‏شدند تا شيعيان را در آنجا تضعيف کنند و بقعه و بارگاه حضرت رضا که پناهگاه شيعيان و علويان بود از بين ببرند و آن را از رسميت بياندازند.

[1] کامل التوارخ: 9 / 49.