در سال 515 بار ديگر بناء جديدي بر فراز قبر مبارک حضرت رضا عليهالسلام ساخته ميشود. اين بنا در زمان سلطنت سلطان سنجر سلجوقي توسط يکي از علويان به نام ابوالقاسم احمد بن علي بن احمد علوي حسيني به اتمام ميرسد، اين نام روي سنگ قبر مبارک امام عليهالسلام که اکنون در موزه قرار دارد و ما عکس آن را در همين کتاب چاپ کردهايم ذکر شده است.
تاريخ سنگ قبر سال 516 ميباشد و در آن جا آمده امر به عمارة مشهد الرضوي، از اين عبارت معلوم ميشود که احمد بن علي دستور ساختمان را صادر کرده و تحت نظارت و اشراف او ساخته شده و از شخص ديگري نام برده نشده است و ظاهرا ابنابوالقاسم احمد بن علي از نقيبان ناحيه طوس و از رجال بزرگ عصر خود بوده است.
در اکثر مصادر و منابع مشهور که در دو قرن اخير درباره بارگاه ملکوتي امام هشتم عليهالسلام نوشته شده اکثرا اعتقاد دارند که بقعه مبارکه رضويه را در زمان سلطان سنجر شرفالدين ابوطاهر قمي ساخته است، او از مال خود و يا اين که به امر سلطان بناء آن را به اتمام رسانيده،و اين ابوطاهر يکي از رجال بزرگ عصر خود بوده و مدت چهل سال در مرو حکومت
[ صفحه 96]
ميکرده است.
ظاهرا نخستين کسي که بناء حرم مطهر رضوي را به او نسبت داده قاضي نور الله شوشتري در کتاب مجالس المؤمنين ميباشد و ديگران اين سخن را از وي نقل کردهاند و در ميان مردم و نويسندگان هم مشهور شده است، ولي در سنگ مزار امام رضا که اکنون خود گواه است باني عمارت بعد از تخريب سال 510 ابوالقاسم احمد بن علي بوده است.
از قرار معلوم سنگ قبر مبارک در سرداب بالاي قبر امام بوده و کسي از آن اطلاع نداشته است. و در سال 1311 هنگام تعويض صندوق اين سنگ گران بهاي تاريخي را از سرداب بيرون آورده و در موزه نهادهاند و اکنون نوشتههاي سنگ با تاريخ ابناثير که بناي حرم را در سال 515 نوشته و نصب سنگ هم در سال 516 بوده موضوع را روشن ميکند.
در حبيب السير گويد: شرفالدين ابوطاهر سعد بن علي قمي در جوار روضه طيبه رضويه علي راقدها تحف السلام و التحية واقع است و در نواحي مشهد مقدس قريه معتبري وقف مرقد او است اما مؤلف حبيب السير از اين که او باني ساختمان حرم امام رضا عليهالسلام بوده ذکري به ميان نياورده و تنها گفته که او در مشهد مقدس مدفون است. [1] .
داستان ديگري هم در اين جا آمده و آن اين است که سلطان سنجر را فرزندي بود مبتلا به مرض مزمن براي معالجه و تغيير آب و هوا سفري به طوس نمود، در اراضي طوس روزي در اثناي شکار آهوئي را تعاقب ميکرد، آهو داخل چهار ديوار روضه مقدسه شد و پناه به اين مکان شريف برد.
پسر سلطان هر چه کرد که اسب داخل چهار ديوار شود نشد، دانست که اين جا روضه مقدسه حضرت رضا عليهالسلام است به دعا و استشفاي خود امام همام را شفيع ساخت و در حال شفا يافت و قصه را به عرض سلطان رسانيد و تجديد عمارت روضه را استدعا نمود سلطان به شرفالدين ابوطاهر دستور داد اين عمارت ساخته شد.
اين داستان را در مطلع الشمس نقل کرده و گويد: در بعضي کتب تاريخ منقول است و
[ صفحه 97]
مآخذش را هم ذکر نکرده است، و در آخر ميگويد: ظن متأخم به علم اين است که اين، قصه را صحيح ندانيم و اين قصه به انکشاف تربت حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام مربوط ميباشد. [2] .
در کاشيهاي ازاره حرم مطهر امام رضا عليهالسلام در قسمت زاويه جنوبي حرم در يک کاشي نوشته شده غياث الاسلام سنجر أبيالفتح محمد بن السلطان المظفر علي الأعداء و السلاطين سلطان العالي العادل المتواضع به تاريخ شهر الله المبارک رمضان عمت برکته سنة اثنتي عشر و ستمائه.
در اين جا از سنجري که مکني به ابوالفتح بوده و نامش هم محمد ميباشد و در سال 612 زندگي ميکرده نام برده شده، در صورتي که سلطان سنجر مشهور در سال 552 در گذشته است و بر سنگ قبر امام عليهالسلام که هم اکنون موجود است تاريخ بناء را در سال 516 نوشته است و باني هم ابوالحسن احمد بن علي حسيني ميباشد.
اعتماد السلطنه در مطلع الشمس اين کاشيها را در حرم ديده و نوشتهها را اين چنين ضبط کرده است: الدهر عصمة الدين صفوة برهانها توفيت في سنة و السلاطين سلطان بن محمد طغرلخان انار الله برهانهم، سنجر ابيالفتح محمد بن سلطان سيد سلاطين العرب المعظم السلطان، جري تجديد هذه العمارة السيد الاجل سنة اثني عشرة.
دستور خراسان ابيالمعاني بن الحسين صاحب برد الله مضجعه بن يحيي بن علي بن جعفر الموسوي انار الله برهانه ابنهبة الله الحسيني، لفقير المحتاج الي رحمته الحسن بن علي بن محمد بن يحيي و المسلمين اعدل الملوک اعبد المذنب، صدر العالم، الدنيا و الدين غياث الاسلام بدر الاسلام و المسلمين، الکبيرة، زبدة نساء اهلالبيت بنت طاهر الموسوي.
به رياسة الامير السيد الصدر الکبير قوام الملة و الدين شرف الاسلام، اعظم مالک رقاب، و العجم، المنصور من السماء، المظفر علي الاعداء شاهنشاه الاعظم به تاريخ شهر الله المبارک عمت برکته و خمسائة من الهجره النبي عليهالسلام، ترکان زمرد ملکه بنت سلطان شهيد محمود.
[ صفحه 98]
البته معلوم است که اين کاشيها مرتب نيست و در طول تاريخ در تعميرات گوناگون جابه جا شده است و معماران و بناهاي حرم مطهر به آنها توجه نکردهاند و بدون در نظر گرفتن ترتيب آنها را در ازارههاي حرم نصب کردهاند، و حالا به اين صورت است که مشاهده ميشود و اسامي به هم خورده و ترتيبي در ميان کلمات نيست.
در اين جا از مقامات مختلف نام برده شده، بعضي عبارات از القاب سلاطين و ملوک است و پارهاي از القاب وزيران و اميران ميباشد و بعضي هم از القاب و عناوين نقباء و علماء هستند، معلوم است که در ساختمان حرم مطهر همه طبقات از ملوک، وزيران، نقباء، اعيان و علماء شرکت داشتهاند و هر کدام در آن کار عظيم سهمي دارند.
در آن ميان نام چند تن از بانوان هم آمده که از آن جمله ترکان زمرد ملکه بنت سلطان شهيد محمود و زبده زنان اهلبيت بنت طاهر موسوي هستند که اين دو بانو هم در ساختمان روضه رضويه سهمي دارند اگر چه شناخت اين مردان و زنان امکان ندارد و منابع موجود از آنها خالي هستند و به يقين نميتوان آنها را معرفي کرد، ترکان زمرد قرآنهائي به آستان وقف کرده که در جاي خود ميآيند.
در ميان سلجوقي معاصر سلطان سنجر يکي سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه و ديگري، سلطان طغرل بن محمد بن ملکشاه برادر زاده سلطان سنجر بودند که هر دو در آذربايجان و ديار بکر و بغداد و جاهاي ديگر حکومت ميکردهاند، ولي در کتيبه از محمود به عنوان شهيد ياد شده در صورتي که محمود در سال 525 با مرگ طبيعي درگذشته است. و طغرل هم در سال 529 وفات کرده است.
در کتبيه از دختر محمود به عنوان ترکان زمرد ملکه ياد شده، لقب ترکان در آن ايام به زنهاي بزرگ مانند مادر شاه و يا زن شاه اطلاق ميشده و معمولا به آنها ترکان خاتون ميگفتهاند، در اين جا روشن نيست که ترکان زمرد زن کدام يک از پادشاهان سلجوقي بوده زمرد نام آن بانو ميباشد که در ساختمان حرم سهمي داشته است.
از اين کتيبه که اکنون مقداري در حرم مطهر محفوظ است ميتوان به تاريخ بناء بارگاه امام ثامن عليهالسلام و بانيان آن نظر مجددي افکند و از الفاظ و عبارات آن که به يکديگر متصل
[ صفحه 99]
کردند مطلب تازهاي به دست آورد اگر چه هنوز مجهولاتي در آن جا هست و به خاطر پراکندگي کاشيها و يا از بين رفتن آنها مطلب کاملا روشن نيست.
اول - ما تعدادي از الفاظ کتيبه را که به صورت پراکنده در کنار هم چيده شدهاند به اين صورت کنار هم قرار ميدهيم: سنجر ابيالفتح محمد بن سلطان سيد سلاطين العرب و العجم، المنصور من السماء المظفر علي الاعداء شاهنشاه الاعظم به تاريخ شهر الله المبارک عمت برکته و خمسائه، مقصود از اين سلطان همان سنجر معروف ميباشد که مشهور است بناء حرم در زمان او انجام گرفته.
يک از شواهد تاريخ خمسائه است و معلوم است که بناء در قرن ششم ساخته شده و سالهاي بعد که بايد سال 15 و يا 16 باشد از بين رفته است، براي اين که سنگ قبر موجود 516 را نشان ميدهد و ابناثير هم تاريخ بناء را 515 نوشته است و اين زماني است که سلطان سنجر سلجوقي سلطنت ميکرده است.
دوم - سلطان بن محمد طغرل خان که در کتيبه چنين آمده، و او هم طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقي است که در 529 درگذشته است، او در آذربايجان و بغداد و ديار بکر و ارمن و گرجستان حکومت ميکرده است.
سوم - مقصود از شرف الاسلام الامير که از او به عنوان صدر کبير قوام ملت و دين تعبير کرده شايد همان شرفالدين ابوطاهر قمي باشد که به امر سلطان سنجر بناء حرم مطهر را انجام داد.
چهارم - کلمهي حسيني که در کتيبه آمده احتمالا همان ابوالقاسم احمد بن علي حسني باشد که نامش در سنگ قبر مطهر ذکر شده است.
پنجم - يکي از نامهاي موجود در کتيبه ترکان زمرد ملکه است، اين هم يکي از بانوان خاندان سلا جقه است که در قرن ششم يکي از مشاهير زنان آن خاندان بوده است و ما انشاء الله در تاريخ مشهد باز هم در اين موضوع مطالبي خواهيم آورد.
موضوعي که بايد در اين جا توضيح داده شود اين است که اکنون در ميان کتبيههاي موجود در حرم مطهر کاشي مورخ پانصد که در مطلع الشمس آن را نقل کرده وجود ندارد و من در
[ صفحه 100]
تحقيقي که در اين باره انجام دادم آن را مشاهده نکردم. ظاهرا در تعميرات و جابجائي کاشيها از بين رفته است و کاشي مورخ که اکنون در حرم ميباشد 612 ميباشد.
موضوع دوم اين که اين کاشيها در چند مرحله نصب شدهاند، مرحله نخست در زمان سنجر سلجوقي در تاريخ 515 کار گذاشته شدهاند، و تعدادي هم در تعميرات بعدي که صد سال بعد انجام گرفته با همان شکل و قيافه در سال 612 نصب گرديدهاند.
اعتماد السلطنه در پايان گويد: پس در طي خطوط کاشانيات منمقه اداره مقدسه سه تاريخ فعلا موجود است، يکي پانصد و اندي، ديگري ششصد و دوازده و ديگر هفتصد و شصت و از اين توارخ ثلاثه بروجه يقين استنباط ميکنيم که داخله اين مقام کريم در هر کدام از مائه سادسه و مائه سابعه و ثامنه تزين يافته و آئين پذيرفته است. [3] .
نوروز عل بسطامي ميگويد: در زمان تحرير که قطعات و پارچهاي چيني نماي اطراف آن روضه منوره را تعمير مينمودند در بعضي از آن خشتها نام سلطان سنجر به خط جلي خوب منقوش بود که خود ملاحظه نمودم و نيز گويد: در زمان تحرير اين نسخه شريفه خشتهائي که بر اطراف آن بقعه شريفه بود تعمير و مرمت مينمودند اسامي چند و تاريخ چند ديدم که منقوش بود.
در آن روضه عرش درجه در خشتهاي مبارک ديدم که اسم طغرل خان از ملوک سلجوقيان است که در زمان سلطنت سلطان سنجر به اشاره او لباس سلطنت پوشيده چنان چه در کتاب حبيب السير ذکر نموده و در زمان او خيرات و صدقات بسياري جاري شده و يکي از مساجد عظيم شهر ري در زمان او بنا گرديده است. [4] .
ملا هاشم خراساني گويد: از اره اطراف حرم مطهر خشتهاي کاشي چنين نمائي است که در آنها آيات قرآنيه و اخبار شريفه نوشته شده و بعضي از آنها خشتهاي کوکبي شکل و مثمني بالدار است و معروف به خشتهاي سلطان سنجر. [5] .
[ صفحه 101]
|