اين رواق دومين رواق بزرگ آستانه مقدسه بعد از رواق دارالولايه مي‏باشد، همه نويسنده‏گان عقيده دارند اين بنا توسط گوهرشاد آغاباني مسجد گوهرشاد ساخته شده است، اين رواق از طرف شرق به رواق دارالشرف و مسجد بالا سر و از جنوب به دارالحفاظ و از طرف غرب به مسجد گوهرشاد و از طرف شمال به رواق دارالولايه ارتباط دارد. مرحوم محمد هاشم خراساني گويد: اين بناي مبارک از گوهرشاد آغا است، طولش از جنوب به شمال سي و دو زرع است، و عرض آن مختلف مي‏شود، وسطش مسدس طوري است و اين رواق بزرگترين رواقهاي حرم است، زمين دارالسياده مبارکه سنگ مرمر است و از آن به قدر نيم زرع سنگ مرمر است و بالاي آن به اندازه يک زرع و نيم تقريبا کاشي معرق است. در سال 1084 زلزله به دارالسيادة مبارکه هم خرابي وارد نمود، شاه سليمان که گنبد را مرمت و تعمير کرد دارالسياده را هم تعمير نمود و در سال هزار و سيصد امين الدوله آن را آئينه‏کاري کرد. بالاي آن قصيده‏اي از مرحوم صبوري ملک الشعراء به خط نستعليق از خطاط مشهور به ميرزا آقا خوشنويس که به سنگ محجر شده و هفتاد و چهار بيت است و تاريخ آن هزار و سيصد مي‏باشد، اينک قصيده به نظر خوانندگان مي‏رسيد: [ صفحه 155] درگهي کائينه‏اش آئين عرش کبريا است‏ قدسيان را بر درش پيوسته روي التجاست‏ درگهي گردون سمو و بقعه‏اي کيوان علو روضه رضوان غلام و کعبه جنت صفاست‏ سقف آن عالم پناه و فرش آن عرش اشتباه‏ خاک آن عنبر سرشت و خشت آن بيضا ضياست‏ مهبط فيض اله و مرکز سر وجود مشرق نور خدا و مغرب نجم هداست‏ بر فرازان چه بيني لامکان بالاي سر بر زمين آن چو بوئي آسمان در زير پاست‏ مستوي با عرش رحمان است کز نور خداي‏ روشن از آن سر الرحمان علي العرش استوي است‏ گر حکيم ابعاد را حکم تناهي داده است‏ گو بيا در اين فضا کاين جا برون از انتهاست‏ بر در اين کاخ اقدس حلقه‏اي آويخته است‏ يعني آن کاوني بود در حلقه ما خود کجاست‏ سجده گاه پادشاهان جهان باشد ولي‏ پيشگاه بارگاه پادشاه اولياست‏ بوالحسن نوباوه زهرا که در باغ وجود دوحه ابداع از او همواره در نشو و نماست‏ حجت يزدان رضا سلطان دين کز جان و دل‏ بنده امرش قدر فرمان بر حکمش قضاست‏ شاه اورنگ ولايت ماه گردون شرف‏ مشعل راه هدايت شمع بزم اصطفي است‏ [ صفحه 156] اوليا او را مريد و اصفيا او را مطيع‏ کاو مراد اوليا و پيشواي اصفياست‏ معني طه و يس فحوي نون و قلم‏ در درج انما و نجم برج هل اتي است‏ ازخدا باشد اجابت هر چه ويرا مسئلت‏ از قضا باشد اطاعت هر چه ويرا اقتضا است‏ حکم او در آفرينش يحکم الله مايريد فعل او در ماسوي الله يفعل الله ما يشاست‏ حب و بغض او بعقبي موجب خلد و جحيم‏ قهر و لطف او بدنيا مايه خوف و رجاست‏ آن چه موسي خواست در طور از خداوند و نديد کانتفاء لن تراني شاهد اين مدعاست‏ کوبيا در طوس و اندر زاده موسي نگر که مبارک روي او آئينه روي خداست‏ پاک جان و پاک زاد و پاک اصل و پاک نسل‏ آيه تطهير در قرآن بر اين معني گواست‏ عرق پاکش را که دارد ز آفرينش در نسب‏ آن که جدش مصطفي وجد ديگر مرتضي است‏ يک نياشاه ولايت افتخار اولياء بک نيا ماه رسالت آفتاب انبياست‏ نيست بي‏اندام چندانش زواجب پيرهن‏ گر چه از امکان به بالاي همايونش قباست‏ من نگويم ممکنش حاشا کز امکان برتر است‏ هم نخوانم واجبش استغفر الله کاين خطاست‏ [ صفحه 157] واجب ممکن لباس و ممکن واجب اساس‏ هم برون از ما سوي الله هم درون از ما سوي است‏ خاک خاکش را به چشم اندر کشد جن و ملک‏ الله الله خاک در اين آستان با توتيا است‏ چون وزد باد صبا از روضه جانبخش او روح روح الله گوئي همره باد صباست‏ بارگاه عالي او کعبه اهل صفا آستان اقدس او قبله اهل دعاست‏ در زمان دولت اسکندر دارا غلام‏ کز فروغ تاجش اورنگ کياني يا بهاست‏ ظل يزدان ناصرالدين شاه خورشيد ملوک‏ آن که فخر دودمان شمسه ملک نيا است‏ خسرو صاحب قرآن آن شهريار بي‏قرين‏ که خداوندي بدو قرن زمين او را سزاست‏ نه بدور او با هو گرگ را چنگال جور نه به عهد او به تيهو باز را چنگ جفاست‏ رمح او از راستي کرده است پشت کفر خم‏ تيغش از خميدگي کرده است قد ملک راست‏ در جهان از فتح مي‏باشد به هر نحوي خبر رايت مرفوع او مر آن خبر را مبتداست‏ اخترش دولت فروز و گوهرش بيضا فروغ‏ منظرش برجيس فال و خاطرش دريا سخاست‏ بنده‏ي جاهش حلال و زاده‏ي دستش نوال‏ بسته طبعش سخا و مردم چشمش حياست‏ [ صفحه 158] از سحاب برو احسانش که بارد در جهان‏ از بساتين رسته گلهاي امان جاي کياست‏ فتنه در عهدش معاذ الله کجا ورزان که هست‏ خفته در چشم پري رويان به کنج انزواست‏ زايزد يکتا دو چيز او را بحل و عقد ملک‏ نيروي ابطال بند و بازوي کشور گشاست‏ تا بقاي حق بود او را بقا باشد بلي‏ روشن است اين سايه را پيوسته با شاخص بقاست‏ واندر اين دوران که در مشرق زمين با توليت‏ زامر شه فرخ شقيق شه بما فرمان رواست‏ افتخار شرق رکن‏الدوله کز قدر و مقام‏ همچو رکن شرقي اندر کعبه کوي رضاست‏ اشرف و امجد تقي بن محمد پادشاه‏ آن که از دامان تقوي آبروي اتقياست‏ چون بود مرضي اين باب همايون خدمتش‏ هم ملک خوشنود از او و هم امام از او رضاست‏ ز اهتمام اين شهنشه‏زاده کاندر آستان‏ زانتظامش عايد موقوفه رو در ارتقاست‏ اين همايون کاخ گردون رتبه کز روي شرف‏ در لقب دارالسياده در نسب دارالصفاست‏ همچو گردون از کواکب زينت و آئين گرفت‏ ز آينه روشن که دلر اصيقل و جان را جلاست‏ شد مزين از کواکب گوئي از نور آسمان‏ کاين رواق و آئينه مصداق زينا السماست‏ [ صفحه 159] عکس انسان اندر اين آئينه اسکندري‏ خضر را ماند که چشمه‏ي آب بقاست‏ شب چو بيني در زجاج روشنش عکس سراج‏ گوئي اندر ظلمت و الليل نور و الضحي است‏ نور جان ز آئينه نور آينه از اين امام‏ نور ماه از شمس و نور شمس از عرش علاست‏ شهريار دين سليمانست و اندر حضرتش‏ اين ملک‏زاده معظم آصف بن بر خياست‏ بر در کاخ جلالش صد ملک چون جبرئيل‏ بنده فرمان چو هدهد، قاصد شهر سباست‏ و اين حرم در پيشگاه آن سليمان جهان‏ هست چون صرح ممرد کز قواريرش نماست‏ الغرض ز آئينه چون آئين گرفت اين کاخ قدس‏ بهر تاريخش صبوري همتي از طبع خواست‏ زين حرم ناگه سروش غيبش اندر گوش گفت: ديده حق بين کشاي آيينه ما حق نماست‏ در بالاي دري که از دارالسياده وارد دارالحفاظ مي‏شوند، اشعاري به خط نستعليق جلي کتيبه شده و از آن ابيات معلوم مي‏گردد که درسال 1084 در عهد شاه سليمان صفوي زلزله‏اي شديد در مشهد مقدس آمده و گنبد مطهر از آن آسيب ديده و شکست خورده است. در گزارش آستان قدس ذکر شده: چون بر اثر گذشت زمان در سقف دارالسياده خرابي‏هائي ظاهر گرديد و آئينه‏کاري‏هاي آن برخي کهنه و ضايع شد و پاره‏اي به کلي ريخته و از بين رفته بود از سال 1330 شروع به مرمت سقف و تجديد آئينه‏کاري گرديد و به تدريج خاتمه يافت و تا سالهاي 1344 - 1340 شمسي چندين کتيبه زيبا و نفيس بر اين رواق افزوده شد و سنگ فرش آن نيز به صورت بهتري تغيير کرد. [ صفحه 160] مرحوم مؤتمن گويد: قسمتي از اين بنا در مغرب مسجد بالا سر حرم محترم واقع و به طرف جنوب امتداد دارد. اين بنا از ابنيه گوهرشاد آغاباني مسجد گوهرشاد است که در اوايل قرن نهم هجري ساخته شده و از بزرگترين رواقهاي حرم مطهر مي‏باشد. طول بنا از شمال به جنوب 86 / 31 متر و عرض آن در سه قسمت به اختلاف بدين قرار است. قسمت وسط که بزرگتر و به انضمام دو صفه شرقي وغربي آن صورت يک کثيرالاضلاع را نشان مي‏دهد، 30 / 19 متر، و قسمت طرف شمال و جنوب آن هر يک 76 / 7 متر و ارتفاع از کف تا زير طاق سراسر 87 / 20 متر. کف دارالسياده تماما با سنگ مرمر فرش مي‏باشد، سنگ خاقاني زير ازاره که سنگ مرمر است به ارتفاع 25 / 0متر و بعضي نقاط 48 / 0 متر و از بالاي سنگ مرمر تا ارتفاع 80 / 1 متر کاشي معرق نصب مي‏باشد کاشي‏هاي مزبور بالوان مختلف و اکثر به اشکال مثمن و مسدس و مربع ترکيب يافته است. در اوائل سلطنت صفويه بر اثر زلزله شديد شهر مشهد انشقاقي در گنبد روي داد همان وقت شکستي هم در بناي دارالسياده پيدا شده است، شاه سليمان صفوي به مرمت آن پرداخته است. بالاي دري که بين دارالسياده و دارالحفاظ مي‏باشد اشعار زير به خط نستعليق جلي نوشته شده که حاکي از ترميم و تاريخ آن در سال 1086 مي‏باشد. سليمان زمان چشم و چراغ دوده شاهان‏ که کمتر چاکر درگاه او فغفور و خاقان شد بنا تا کرد قصر دولتش از صنع يزداني‏ بناي ظلم در روي زمين يکباره ويران شد شهنشاهي که گرگ از لرزه بيم شبان دائم‏ بدور عدل او در پوستين بره پنهان شد به فرق شاه گر تاج شهي نازد روا باشد که خاک درگهش زينت ده ديهيم شاهان شد به حمد الله عطا فرمود ايزد اين سليمان را هر آن چيزي که فخر خسروان و تاجداران شد [ صفحه 161] تزلزل چون به اين عالي بنا افتاد از لرزش‏ بهر سو رفته‏ها چون چاک در دلها نمايان شد به تجديد بنايش داد فرمان شاه دين‏پرور کف گنجور همت از پيش سيم و زرافشان شد چه بنيان کف جودش نمود آغاز در پايش‏ کف سائل صدف‏سان پر ز گوهرهاي الوان شد چراغ دولت شه باد روشن تا ابد يا رب‏ چنان کز مهر اين گنبد فروزان شمع الوان شد خرد گفت از زبان قدسيان تاريخ تعميرش‏ مطاف جن و انس آباد در عهد سليمان شد نزديک به کتيبه فوق يک بيت زير که حاکي از نام مباشر مي‏باشد خوانده مي‏شود. هزار شکر که تعمير اين خجسته مقام‏ به سعي بنده درگاه «زال» گشت تمام‏ بالاي قسمتي از ازاره شرقي دارالسياده که بدارالحفاظ مي‏رود قصيده‏اي از اشعار سرخوش شاعر حاکي از اين که در بين دارالسياده و دارالحفاظ در زمان حکومت فريدون ميرزاي فرمان فرما و توليت ميرزا فضل الله خان وزير نظام به مباشرت حسن خان به سال 1271 ساخته شده بر روي سنگ و به خط نستعليق کتيبه شده است. به کاخ عالي شاهنشهي که بر در او نموده خسرو انجم به مسکنت مسکن‏ چراغ دوده حيدر فروغ ديده دين‏ که چشم شرع شد از نور روي او روشن‏ بهين نتيجه موسي که کل خطه طوس‏ زيمن مرقد او رشک وادي ايمن‏ به عهد دولت سلطان عصر ناصردين‏ که شمع حشمت او را نهم سپهر لکن‏ بدور داوري عم شاه افريدون‏ که بر نتافته گردون ز حکم او گردن‏ بگاه توليت زين ملک فضل الله‏ که مفتخر به وجود و يند فضل و حسن‏ [ صفحه 162] کمينه چاکر اين آستان عرض نشان‏ مهين سلاله منصور خانزاد حسن‏ سر مهان خراسان سترگ سرتيپي‏ که روز معرکه دشمن کش است و تيپپ شکي‏ چو داد زينت و آذين بر اين همايون در که رفعت و شرف و فيض را بود معدن‏ چو در دري که فتد سايه‏اش به مهر سپهر چه در دري که بود پايه‏اش قرين قرن‏ به وصف زينت او و هم گر کشيده زبان‏ به شرح رفعت او عقل اگر گشوده دهن‏ به اعتقاد من آن باد بسته در چنبر به اجتهاد من اين آب سوده در هاون‏ غرض چه شد در مشکوي بوالحسن شه دين‏ ز حسن سعي حسن خان هژبر و مستحسن‏ بديهه از پي تاريخ سال سرخوش گفت‏ از اين عمل به حسن خوانده بوالحسن احسن‏ کتبه الداعي لدوام الدولة القاهرة السلطاني العبد الحقير الفقير محمد حسين الاصفهاني 1271. سمت شمال ضلع شرقي دارالسياده پنجره‏اي است از نقره بين دارالسيادة و مسجد بالا سر مبارک که از آن ضريح مطهر و داخل حرم ديده مي‏شود ابعاد پنجره بدين قرار است 45 / 3 متر در 26 / 3 متر در سمت راست اين پنجره که به پنجره فولادي معروف است همواره گروهي دست تضرع به درگاه خداوند دارند. بر اثر مرور ايام در سقف دارالسياده خرابي‏هائي ظاهر شده بود و برخي از آئينه‏هاي آن کهنه و فاسد شده و پاره‏اي ريخته و از بين رفته بود از سال 1330 شمسي به اهتمام مرحوم محمود بدر نائب التوليه وقت شروع به مرمت گرديد و به تدريج تا سال 1340 در زمان توليت مهران خاتمه يافت. در صفه‏اي که طرف دارالحفاظ مي‏باشد بالاي در ترنجي است که روي آئينه نوشته شده «السلطان ابوالحسن علي بن موسي الرضا» و در زير آن آمده «کلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني أمن من عذابي» طرف راست صفه و در طرف جنوب و هم چنين در طرف شمال دو دائره قرار دارد که در يکي نوشته شده: قال الله تبارک و تعالي: «قل لا أسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي» و در ديگري نوشته: «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل‏البيت و يطهرکم تطهيرا». و در [ صفحه 163] صفه غربي نيز آئينه‏کاري شده و در آن خطوط و کتيبه‏هائي نوشته شده است بدين قرار: «السلطان ابوالحسن علي بن موسي الرضا». در زير آن نوشته شده: «ولايت علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام حصني فمن دخل حصني امن من عذابي» و در زير آن نوشته: «و من يتق الله يجعل له مخرجا». و در زير آن سه ترنج مي‏باشد که در يکي از آنها نوشته شده: «ان اکرمکم عند الله اتقيکم» و در ديگري آمده: «و اما بنعمة ربک فحدث» و در جاي ديگر نوشته شده: «ألا بذکر الله تطمئن القلوب» و در دو دايره سوره مبارکه قدر نوشته شده است. سنگ فرش دارالسياده در سال 1344 در زمان نيابت توليت امير عزيزي تجديد شده است و در اين صفه يک در منبت کار قرار دارد که خيلي قديمي است و متأسفانه نوشته‏هاي آن قابل قرائت نيست و آن چه را که توانستم بخوانم اين است که امر به تجديد هذه العمارة... الشريف المرتضي الاعظم الاعلم سلطان النقباء في العالم امير عبد الحي بن امير طاهر الموسوي. در اين قسمت کتيبه‏اي هست که با خط نستعليق روي سنگ نوشته شده و درباره چند رقبه موقوفه مطالبي آورده شده است، و در دو طرف بالاي کتيبه سنگي صفه دو عدد دائره هست که در آن بسم الله الرحمان الرحيم در وسط و آياتي از قرآن در اطراف آن نوشته شده است، و در زير نوشته شده: الله، محمد، علي، فاطمة، حسن و حسين. در حاشيه در ورودي از مسجد گوهرشاد به دارالسياده در داخل سوره مبارکه الم نشرح با خط ثلث روي سنگ نوشته شده است و در بالاي در زير طاق نوشته شد و «من دخله کان آمنا». در صفه کوچک طرف جنوب غربي دارالسياده متصل به مدرسه پريزاد محرابي قرار دارد و در آن جا سنگي بر ديوار نصب شده که در آن رقباتي از موقوفات مقبره محمدرضا ملقب به مؤتمن السلطنة خادم آستانه مبارکه نوشته شده است. در صفه مقابل آن که به طرف دارالحفاظ مي‏روند کتيبه‏اي فارسي به خط نستعليق [ صفحه 164] نوشته شده: هر آن عاقل که دارد در دل او نور تقوي ره‏ سوي.................................... چه خان بيهقي حاج فرامرز آن که چون موسي‏ بسان خضر در هر جا رفيق و همرهي دارد دو مرقد ساخت در کوي شه دين فرقدين آسا خوش آنکو جاي در کوي چنين شاهنشهي دارد يکي بهر خودش ديگر براي شيخ دين‏پرور تقي کز عالم ايقان خبر آگهي دارد نو آئين کرد از آن پس ز آينه اين صفه عالي‏ که دروي هم چه جنت عاقبت خفتن گهي دارد چه اين صفه مصفا شد صبوري بهر تاريخش‏ به گفت اين صفه عالي سوي جنت رهي دارد در وسط اين ابيات به خط نستعليق نوشته شده يا من في البر و البحر سبيله، يا من في الافاق آياته، اللهم اني اسئلک أن تملا قلبي حبالک و خشية منک و تصديقا لکتابک عمل استاد محمدتقي ناظم تعميرات آستانه مبارکه 1300، خاک روب آستان قدس محمدعلي. در طرف راست اين صفه که اکنون راه رو دارالحفاظ مي‏باشد نوشته شده لا اله الا الله الملک الحق المبين و بعد از آن نوشته شده: هر صبحدم ز خون شهيدان کربلا خورشيد مي‏کشد علم آل مصطفي‏ مي‏سازد از مصيبت اولاد مرتضي‏ بر قد صبح پيرهن خون چکان قبا بعد از آن نوشته شده «حسبنا الله و نعم الوکيل، نعم المولي و نعم النصير» و در طرف چپ نوشته شده: نوميد و مفلسيم و نداريم هيچکس‏ نقد وجود داده به تاراج صد هوس‏ [ صفحه 165] نالان بگرد کعبه‏ي کوي تو چون جرس‏ عصيان هزار و عمر گرفتار يک نفس‏ کوهي است آتش تو و ما گم زخار و خس‏ چون در دو کون عاشق روي توايم و بس‏ کز خلد هست لطف تو صد بار خوشتر لطفي کن اي کريم و به فرياد ما برس‏ در وسط ابيات نوشته شده يا من علمه سابق، لا حول و لا قوة الا بالله، افوض أمري الي الله ان الله بصير بالعباد، رب اغفرلي و لوالدي و ارحمهما کما ربياني صغيرا. و در بالاي پنجره فولادي دارالسياده نوشته شده است: اللهم صل علي علي بن موسي الذي ارتضيته و رضيت به من شئت من خلقک، اللهم و کما جعلته حجة علي خلقک و قائما به امرک و ناصر الدينک و شاهدا علي عبادک و کما نصح لهم في السر و العلانية و دعا الي سبيلک به الحکمة و الموعظة الحسنة فصل عليه أفضل ما صليت علي أحد من اوليائک و خيرتک من خلقک انک جواد کريم.