اين رواق از غرب به طرف حرم مطهر و از جنوب به دارالسلام و از شرق به دارالسعادة و از شمال به گنبد الله ورديخان ارتباط دارد، باني اين رواق حاتم بيک اردو بادي از حاکمان عصر صفوي ميباشد که شرح حال او در تاريخ مشهد خواهد آمد.
بر اثر گذشت زمان و سرايت رطوبت در بعضي نقاط از پايههاي اين رواق خرابيهائي ظاهر گشته و قسمتي از سنگهاي ازاره فرسوده شده بود، در سال 1349 شمسي اقدام به اصلاح و تعمير پايهها و تعويض سنگهاي ازاره و کتيبه سنگي بالاي آن گرديد و بدن صورت درآمد.
کف رواق از سنگ مرمر، ازاره به ارتفاع 67 / 1 متر از سنگ مرمر و شن و صيقلي پوشيده شده است، باني گنبد حاتم خاني حاتم بيگ اردوبادي از امراي دولت شاه عباس صفوي بوده و در حدود سال 1010 هجري بنا شده است.
در سمت شمال گنبد حاتم خاني صفهاي است بزرگ و ممري که از آن با يک پيچيدگي به گنبد الله ورديخان ميروند، کف اين راهرو سنگ مرمر و ازاره آن به ارتفاع 50 / 1 متر سنگهاي منبت و سقف آن کاشي معرق است، ابعاد گنبد حاتم خاني بدين قرار است عرض 30 / 7 متر طول 5 / 13 و ارتفاع 60 / 11 متر.
کف گنبد حاتم خاني با سنگ مرمر فرش شده و ازاره آن به ارتفاع 50 / 1 متر از سنگهاي منبت است از بالاي کتيبه تا سقف کاشي نصب است، اين کاشيها از نوع معرق با رنگهاي گوناگون ميباشد و با نقش و نگارها که منتهاي ظرافت و هنر و زيبائي در آنها به کار گرفته شده است و بسيار ممتاز و نفيس هستند.
در سال 1346 شمسي که رواق دارالسلام توسعه يافته و نوسازي شده است در ضلع جنوبي گنبد حاتم خاني علاوه بر ممر سابق که وسيع گريده راهروي وسيع ديگري هم به دارالسلام گشوده شده که موجب تسهيل آمد و رفت زائران شده است.
در زير طاق اين رواق کتيبهاي به خط ثلث بسيار زيبا به رنگ قرمز در زمينه
[ صفحه 181]
لاجوردي زينتبخش رواق ميباشد در آن سوره مبارکه هل اتي علي الانسان نوشته شده است و در بالاي ازاره قصيدهاي به خط نستعليق روي سنگ منبتکاري شده که ذيلا به نظر خوانندگان محترم ميرساند:
زهي اساس همايون آسمان کردار
خهي بناي سعادت فزاي خلد آثار
سپهر کسيت که اين جا برد ز رفعت نام
بهشت چيست که اين جا زند دم از مقدار
نثيب عرصهاش از بام چرخ دارد تنگ
فراز شمسهاش از اوج شمس دارد عار
براي سرمه از اين در برند حورالعين
از آن غبار که خيزد ز مقدم زوار
زهي شگرف بنائي که تير و برجيسش
هماره بوده همانا مهندس و معمار
عيان ز ساحت اين بقعه بهشت آئين
چهل چراغي گرديده است طوبي وار
چهل چراغ نه سروي کشيده سر به سپهر
ولي چه سروي، سروي که شعله آرد بار
حديث وادي ايمن شنيده اين است
همان مقام همايون که نخلش آرد بار
فروغ بخش بدان سان که مهر و مه به سپهر
صباح و شام کنند اقتباس از آن انوار
نه طور طور به اين مفتخر عجب نه اگر
مجاورين ارني گو شوند موسي وار
[ صفحه 182]
فلک چه عرش چه در جنب بقعهاي که بود
مقام بقعه سر خيل انبياي کبار
امام ثامن ضامن علي بن موسي
شه سرير ولايت شفيع روز شمار
شهنشهي که به يک ذره از غبار درش
کم است حاصل کونين اگر کنند نثار
ز روي و رأي وي افروختند شمس و قمر
ز حب و بغض وي انگيختند جنت و نار
به بندگي نشدند آزموده تا در دز
به خواجه گيش نکردند کائنات اقرار
نه از ملازمتش دهر را بود اعراض
نه از متابعتش چرخ را بود انکار
نشان اوست که در ميکشد برون از سنگ
مثال اوست که گل ميکند برون از خار
به حشر دائره عفو مرتسم نشود
بود محبت او گرنه نقطه پرکار
در اين زمان که ز تأييد او بود چو بهشت
عراص مملکت از عدل شاه جم مقدار
خديو عادل جم جاه ناصر الدين شاه
مهين سليل سلاطين دوده قاجار
طراز ديده از او اگار دولت ايران
رواج جسته از او دين احمد مختار
براي کسب سعادت ملوک پاک آئين
زروي صدق و ارادت مهمان نيک اطوار
[ صفحه 183]
جبين به خاک درش سودهاند صبح و مسا
کمر به بندگيش بستهاند ليل و نهار
به عهد اين ملک پاک دين پاک آئين
به دور اين شه نيکو سرشت نيکوکار
به دهر مادر گيتي نزاد در خوبي
به مجد و جاه محمد علي بک افشار
هميشه ساعي اعمال خير در گيتي
هماره طالب ادراک فيض از دادار
پس از ورود خراسان و نظم اين سامان
پس از وصول به اين آستان فيض از دادار
سر نياز بر اين در به عجز سود و فتاد
به فکر اين که کند خدمتي در اين دربار
نظر چو بر در و ديوار اين عمارت کرد
نديد لايق اين در ازاره ديوار
فشاند سيم و بسي برد رنج تا از سنگ
نمود چون دل خوبان خلخ و فرخار
نشاند نخل اميدي در اين سراي سپنج
که هست مغفرتش ريشه و سعادت بار
کنند خيل ملک زين سعادت ازلي
برستگاري او تا به حشر استغفار
چو اين خجسته بنا يافت صورت انجام
به امر چاکر خاص ائمه اطهار
مهين دبير عطارد نظير آقاخان
مرين قصيده رقم زد ز کلک گوهربار
[ صفحه 184]
نوشت خامه خرم براي تاريخش
از او هماره بماند به عالم اين آثار
1271
در فواصل نيز آيات قرآن و اسماء حسني و صلوات بر امام رضا عليهالسلام نوشته شده و در طرفين دري که به گنبد الله ورديخان ميروند سوره مبارکه نصر و توحيد نوشته شده است.
|