شيخ صدوق از ابراهيم بن العباس نقل ميکند؛
(نديدم حضرت) امام رضا عليهالسلام:
- به کسي با کلام خويش جفا کند؛
- کلام کسي را قطع کند تا فارغ شود؛
- خواسته کسي را تا آنجا که مقدور او بود برنياورد؛
[ صفحه 41]
- در حضور کسي که با او نشسته بود پا دراز کند؛
- در مجلس در مقابل کسي که با او نشسته بود تکيه نمايد؛
- به يکي از موالي و غلامان خود بد بگويد و فحش دهد؛
- آب دهان خود را دور افکند؛
- در خندهي خود قهقه کند؛ بلکه خندهي او تبسم بود؛
و چون سفرهي غذا پهن مينمودند همهي غلامان دربارن و ميرآخور، سر سفره ميطلبيد و با آنها غذا ميل ميفرمود.
- شيخ کليني از سليمان جعفري روايت کرده؛
در خدمت امام رضا عليهالسلام در کاري بوديم، چون خواستم به منزلم بروم، فرمود: «برگرد و امشب نزد من بمان.» پس با آن حضرت وقت غروب داخل خانه رفتيم؛ ديد که غلامان مشغول کار ميباشند (محل کاري براي ساختن طويله ستوران) و ديد فرد سياهي که جزو غلامان نيست با آنها کار ميکند، فرمود: «او کيست با شما؟» گفتند: کمک ميکند ما را و ما چيزي به او ميدهيم. فرمود: «مزدش را معين نمودهايد؟» گفتند: نه اين مرد، هر قدر به او بدهيم، راضي ميشود. پس آن حضرت سخت خشمناک شدند و تازيانه به آنها زدند. من گفتم: فدايت شوم، چرا خودتان را اذيت ميکنيد؟ فرمودند: «مکرر آنها را از اين کار نهي کردهام؛ مگر اينکه مزدش را معين نمايند؛ بدان اگر کسي براي تو بدون معين کردن مزدش کار کند، اگر سه برابر اجرتش به او بدهي او گمان ميکند که تو کم
[ صفحه 42]
دادهاي و اگر مزدش را معين نمايي و مزدش را به او بدهي از تو به خاطر اينکه به او وفا کردي تشکر ميکند و اگر از مزدش زيادتر به او بدهي آن را زياد ميداند اگر چه يکحبه باشد.
|