آن حضرت، بسيار احسان ميکرد و صدقه ميداد و بيشتر صدقات آن حضرت پنهاني و در شبهاي تاريک بود.
عمر بن خلاد روايت کرد:
هرگاه حضرت امام رضا عليهالسلام طعام ميل ميکرد، کاسهي بزرگي نزديک خود ميگذاشت و از هر طعام که در سفره بود از بهترين آنها مقداري برميداشت و در آن کاسه ميگذاشت و امر ميفرمود که بين بيچارگان پخش کنند.
حمزهي قمي گفت:
در مجلس امام رضا عليهالسلام در خدمت آن حضرت بودم و جمع
[ صفحه 44]
زيادي از مردم نيز بودند و سؤال در حرام و حلال ميکردند و آن حضرت جواب ميفرمودند.
مردي بلند قامت و گندم گون داخل شد و گفت: السلام عليک يابن رسول الله صلي الله عليه و آله، من مردي هستم از دوستان شما و دوستان پدران و اجداد شما، از حج برگشتهام و اموال خود را گم کردهام و چيزي ندارم و اگر چيزي به من عطا فرماييد در شهرم غني و مالدار هستم؛ وقتي به آنجا برسم از جانب شما صدقه ميدهم؛ چون فقير و مستحق صدقه نيستم، حضرت فرمود: «بنشين، خدا تو را رحمت کند) و پس از سخنانش با مردم و پس از آن که آنها پراکنده شدند، فرمود: «آيا اجازه ميدهيد مرا و پس از آن که آنها پراکنده شدند، فرمود: «آيا اجازه ميدهيد مرا که داخل اندروني خانه شوم؟» پس برخاستند و داخل حجره شدند و پس از مدتي بيرون آمدند و در را بستند و دست مبارک را از بالاي در بيرون آوردند و فرمودند: «کجاست خراساني؟» عرض کرد: حاضرم. پس فرمود: «اين دويست اشرافي را بگير و براي مخارج خود و همراهانت مصرف نما و آن را از جانب من صدقه مده و بيرون برو که من تو را نبينم و تو مرا نبيني.»
سليمان گفت: فدايت شوم عطاي زيادي فرمودي و رحم فرمودي؛ چرا روي مبارک از او پوشاندي؟ فرمود: «از ترس آنکه ببينم ذلت در خواست را در روي او به جهت حاجتش؛ آيا نشنيدي حديث رسول خدا صلي الله عليه و آله را که فرمود: پنهان کنندهي نيکي معادل هفتاد
[ صفحه 45]
حج و افشاکنندهي بدي مخذول است و پوشانندهي آن آمرزيده شده است.»
ابن شهر آشوب در مناقب، اين روايت را نقل کرده است که: حضرت رضا عليهالسلام در خراسان در يک روز عرفه، تمام اموال خود را بخشش فرمودند؛ فضل بن سهل گفت: اين غرامت است؟ آن حضرت فرمود: «بلکه غنيمت است» پس فرمود: غرامت نشمار، البته چيزي که به آن ميرسي اجر و کرامت است.
از ياسر خادم روايت شده:
آن حضرت هرگاه سر سفرهي غذا مينشستند کوچک و بزرگي نميماند مگر آن که همهي آنها را با خودش سر سفره مينشاند حتي غلامان و ميرآخور را.
شيخ کليني روايت کرده از اردي از اهل بلخ که گفت: با حضرت امام رضا عليهالسلام در مسافرت به سوي خراسان بودم، سفرهي غذا را طلبيد و همهي غلامان خود سياه و غيره را سر سفره جمع کرد؛ گفتم: فدايت شوم کاش سفره آنها را جدا ميکردي. فرمود: ساکت باش. همانا پروردگار ما تبارک و تعالي يکي است و مادر و پدر ما يکي است، پاداش و جزاي هر کس با اعمال اوست.
(نماز) موجب مداومت بر ياد خداوند در روز و شب ميگردد تا بنده مولا و خالق خويش را فراموش نکند و به سرکشي و طغيان نيفتد و همين توجه به خداوند و ايستادن در حضور اوست که انسان
[ صفحه 46]
را از گناهان دور ميسازد و از انواع و اقسام فساد جلوگيري مينمايد.
اين جهان گواه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا
|